وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

۲۹ مطلب با موضوع «اقوال عارفان و محققان» ثبت شده است

(مَن لَم یمت فی حُبِّهِ لَم یعش به)

اگر در راه محبّت خدا نمردی حیات ابد گیرت نمی آید...

ابن فارض عارف مصری

حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله شنیدند که زنى خادمه و کلفت خود را دشنام مى‏ داد در حالی که روزه داشت!، آن حضرت طعامى طلبیدند و به آن فرمودند که: این طعام را بخور. آن زن گفت که:

روزه‏ ام! آن حضرت فرمودند: چگونه روزه ‏اى و حال آنکه دشنام به کنیزک خود دادى؟! به درستى که روزه از طعام و شراب تنها نیست‏!!.

(فیض کاشانی، ملامحسن، (1387)،  ترجمه الحقائق فى محاسن الاخلاق‏: 526)

 

 

روزه‌دار باید:

1-چشم خود را بپوشاند از هر چه نظر کردن بر آن حرام یا مکروه است و یا دل او را از یاد خدا مشغول مى ‏سازد.

2-محافظت نماید زبان خود را از جمیع آفات و معاصى متعلّقه به زبان.

3-گوش خود را نگاهدارد از هر چه شنیدن آن حرام یا مکروه است.

4-شکم خود را باز دارد از غذاهاى حرام و شبهه ‏ناک.

5-سایر اعضا و جوارح خود را از محرّمات و مکروهات متعلّقه به آنها محافظت نماید.

6-در هنگام افطار، از حلال، این قدر چیزى بخورد که: «کلّ» بر معده او نباشد (به معده فشار نیاورد)، زیرا سرّ امر روزه داشتن آن است که: قوّه شهویّه، مقهور و ضعیف شود و تسلّط شیطان لعین کمتر گردد تا نفس قدسى از درجه بهیمیّت، ترقّى نموده مشتبه به ملائکه گردد. پس روزه‏ دار باید لا اقلّ همان غذایى که در شب‌هاى غیر روزه مى‏ خورد بخورد و خوراک روز خود را به آن ضمیمه نسازد، تا سودى از روزه ببیند.

7-در هنگام افطار، دل او مضطرب باشد و در میان خوف و رجا معلّق باشد، زیرا نمى ‏داند که روزه او مقبول شده یا نه. و این حالى است که باید در آخر هر عبادتى باشد.

(نراقی، ملا احمد، (1378)، معراج السعاد ة: 877-878)

 

سرور گرامیم ماه‏ مبارک‏ رمضان‏ ماه امساک و سحرخیزى و شب‏ زنده‏ دارى و قدر یافتن و قرآن شنیدن و قرآن شدن و سرمشق گرفتن در پیش است!،

از هم اکنون که ماه شعبان و میقات شهر الله است غسل توبه کن و به لباس وفا و ولا از دل و جان محرم شو

و از صمیم قلب لبیک لبیک گو و در خویشتن سفرى کن و گرد کعبه عشق طواف کن که دستى از غیب برون آید و کارى بکند.

(حسن زاده آملی، حسن، (1381)، هزار و یک کلمه، ج2: 214)

 

اکنون در آستانه شهر اللَّه و مقام ضیافت اللَّه هستیم و من خود اقرار دارم که لایق این ضیافت نیستم.

شهر شعبان المعظم که شهر امامان است در شرف گذشتن و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم براى شهر اللَّه.

دعاها را گاهى با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزى حاصل نشد در این آخر شهر عرض مى‏ کنم:

اللَّهُمَ‏ انْ‏ لَمْ‏ تَکُنْ‏ غَفَرْتَ‏ لَنا فیِما مَضى‏ مِنْ‏ شَعبانَ‏ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِىَ مِنهُ 

از رحمت حق تعالى مأیوس نیستم و مباش، در دنیا [مباد] روزى که گناهان به آنجا رسد که از رحمت حق مأیوس شویم. دخترم این چند روز خواهد گذشت چه با عیش و نوش و چه با رنج و تعب؛ چه با غفلت از فطرت و چه با توجه به آن. عزیزم، خداوند- جل وعلا- نور هدایت را در همه مخلوقات خصوصاً انسان نهفته است.

فطرت اللَّه، ما را خواهى نخواهى به او متوجه کرده و همه مخلوقات در هر حدى که هستند و به هر مذهبى که گراییده ‏اند جز به حق تعالى و کمال مطلق به هیچ چیز توجه ندارند به حسب فطرت؛ گرچه خود ندانند و معتقد به غیر آن باشند انسان کمال مطلق را مى‏ جوید و مى‏ خواهد چه آنان که به توهّم بت را مى ‏پرستند و چه آنهایى که حق- جل وعلا- را منکرند و به دنبال ریاست. ملحدها گمان مى ‏کنند متوجه به دنیا و خواستار ریاست و زعامت هستند، لکن به حسب واقع متوجه و خواهان قدرت مطلقه هستند و در جستجوى کمال مطلق و خود گمان خلاف مى ‏کنند و شاید عذاب و عقاب براى همین جهل و توهّمات باشد. تو که مثلًا دنبال لباس خوب هستى و زینت بهتر، دنبال حق مى ‏گردى و کاخ‏ نشینان نیز دنبال قدرت مطلق هستند.

وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ‏ وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ‏

بنا بر وجهى این کلام دامنه دارد.

بهتر آنکه درز بگیرم و تو را و خود و همگان را به خداى تعالى بسپارم.

و السلام علیک و على عباد اللَّه الصالحین. روح اللَّه الموسوی الخمینی

(امام خمینی، سید روح الله، (1389)، صحیفه امام، ج20: 253-254).

 

هر کس رجوع کند به معارفى که در ادیان عالم و نزد فلاسفه بزرگ هر دین رایج است و مقایسه کند در معارف مبدأ و معاد با معارفى که در دین حنیف اسلام و نزد حکماء بزرگ اسلامى و عرفاء شامخ این ملت است، درست تصدیق مى ‏کند که این معارف از نور معارف قرآن شریف و احادیث نبىّ ختمى و اهل بیت او علیهم السلام است که از سرچشمه نور قرآن استفاده و اصطلا [گرم شدن] نموده ‏اند.

آن وقت مى‏ فهمد که حکمت و عرفان‏ اسلامى‏ از یونان و یونانیّین نیست، بلکه اصلا شباهت به آن ندارد.

بلى، بعضى از حکماى اسلام به منوال حکمت یونانى مشى نموده، مثل شیخ الرّئیس، ولى حکمت شیخ در بازار اهل معرفت در باب معرفة الرّبوبیّة و مبدأ و معاد رونقى ندارد و در پیشگاه اهل معرفت ارزشى از براى آن نیست.

(امام خمینی، سید روح الله، (1378)،  آداب الصلاة: 304)

 

(على اکبر علیه السّلام از دیدگاه معاویه‏)

«معاویه از ندیمان خود پرسید: شایسته ‏ترین مردم براى خلافت کیست؟! گفتند: تو! گفت: نه، على بن الحسین بن على: به این امر اوْلى است، که جدِّ او رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم است، و در اوست شجاعت بنى هاشم، و سخاوت بنى امَیّه، و ناز و زیبائى ثقیف.»

( علامه سید محمد حسین تهرانى‏، (1418)، امام شناسی، ج15: 331)

 

 

از دعاهاى امام‏ حسین‏ علیه السّلام است:

خداوندا مرا به احسانت مغرور نساز
و با مصیبت و گرفتارى ادب مفرما

این دعایى است با خواسته ‏هایى ارزشمند و آبشخورى زلال و گوارا که میان معناى ارزنده را با عبارت خوب و مختصر جمع کرده است، آرى ایشان مالکان حقیقى فصاحت ‏اند و دیگران رهگذرانند. 

فیض کاشانى، ملا محسن‏،(1372)، راه روشن‏، ج4: 270

سروده جناب فاضل آقاى سید محمد على ریاضى یزدى

در منقبت حضرت قمر بنى هاشم سردار رشید و علمدار وفادار حضرت امام‏ حسین، حضرت ابو الفضل العبّاس علیهما السّلام

تاج شهیدانِ همه عالمى‏

 

دست على ماه بنى هاشمى‏

 

ماه کجا روى دلاراى تو

 

سرو کجا قامت رعناى تو

 

هم‏قدم و قافله ‏سالار عشق‏

 

ساقى عشاق و علمدار عشق‏

 

سرور و سالار سپاه حسین‏

 

داده سر و دست به راه حسین‏

 

عمّ امام و اخ و ابن امام‏

 

حضرت عبّاس علیه السّلام‏

 

حسن زاده آملی، (1381)، هزار و یک کلمه، ج4: 488-489

در احوال امام‏ سجّاد علیه السلام آمده است که چون خداى منّان بدو فرزند عطا مى‏ فرمود نمى ‏پرسید که دختر یا پسر است، فقط مى ‏پرسید مولود سالم است؟

و به نعمت سلامتى آن شکر خداى را بجاى مى ‏آورد.

از اهمیّت این موضوع شیخ اجل ابن سینا در کتاب قانون چهار فصل در تربیت طفل آورده است که هر فصل به‏ ویژه فصل دوم آن در موضوع خود اهمیّت بسزا دارد:

فصل نخست در تدبیر مولود است،

فصل دوم در تدبیر رضاع طفل شیرخوار است،

فصل سوم در علاج امراضى که عارض کودکان مى‏ شوند،

فصل چهارم در تدبیر اطفال تا به سنّ صباوت آنانست.

حسن زاده آملی، (1381)، هزار و یک کلمه، ج1: 13-12

خواجه طوسى در تجرید اعتقاد فرموده است:

البعثة حسنة لاشتمالها على فوائد کمعاضدة العقل فى ما یدلّ علیه، و استفادة الحکم فى ما لا یدل ... (کشف المراد، ص 346؛ به تصحیح و تعلیق راقم).

یعنى بعثت پیامبران نیکوست زیرا که سود بسیار در آن است، مانند این که عقل را در آنچه به‌ آن راه دارد استوارى دهد، و در آنچه که به‌ آن راه ندارد راهنمایى کند.

(ر.ک: علامه حسن زاده آملى‏، (1381)، هزار و یک کلمه، ج3: 88)

جناب ملاصدرا از جناب محمد بن یعقوب کلینى در کافى از هشام، از حضرت موسى‏ بن‏ جعفر (علیهما السلام) حدیث طویلى را نقل مى‏‌کند که در آخر آن آمده است:

«اى هشام! برپائى (دین) حق براى طاعت خداست و نجاتى نیست مگر به فرمانبرى خداوند و فرمانبرى به علم و عمل است. و علم با یادگیرى، و یادگیرى با عقل استحکام مى‏‌یابد، و دانشى نباشد مگر از عالم ربانى.

اى هشام! کردارى اندک از عالم پذیرفته است و چند برابر مى‏‌شود، و عمل بسیار از هواپرستان و نادانان مردود است.

اى هشام! عاقل به دنیائى در سطح پائین که حکمت همراه آن باشد رضا گشته و به حکمتى در سطح پائین که با دنیا همراه باشد رضا نشود، ازین‏رو معامله‌‏اش سودآور گشته است».

(ملاصدرا، (1371)، عرفان و عارف نمایان: 155-156)