وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آتش» ثبت شده است

به گزارش پایگاه خبری مفاز، چهارشنبه سوری از آن دست جشن‌هایی است که ریشه در ایران باستان دارد و زرتشتیان نیز در کنار برخی دیگر از ایرانیان، مروج آن بوده‌اند. لیکن رخدادهای دل‌خراش و آن نتایج تلخ این جشن، سبب شد که سران جامعه زرتشتی بکوشند، دامان دین خود را از ننگ این جشن پاک کنند، پس مدعی شدند که چهارشنبه سوری، پیوندی به دین زرتشتی ندارد. بلکه رسمی به جامانده از عرب عصر جاهلیت است! تا هنگامی که خوب بود، می‌گفتند برای ماست، بعد که گندش درآمد از موضعه نخست چرخش کرده آن را بر پیشانی عرب ها چسباندند خلاصه یعنی هرچه خوب است برای ما و هرچه هست برای دیگران.

در آبان ۱۴۰۲، با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، بنا شد که شبِ سه‌شنبه آخر سال یا همان «چهارشنبه‌ سوری»، به عنوان «روز تکریم همسایگان»‌ در تقویم ۱۴۰۳ ثبت شود. پس از این مصوبه، روشنفکرنمایان و حتی برخی از رسانه‌های زرتشتی لب به اعتراض گشودند. روشنفکرنمایان غربگرا که سابقه‌ای بس دراز در خیانت به ایران و اسلام دارند و از آنان همین توقع می‌رود که از یک امر سودمند، ابراز نگرانی کنند. هر سال در چهارشنبه سوری، شاهد انواع رفتارهای ضد مردمی و همسایه‌آزاری‌ هستیم. حال، شورای عالی انقلاب فرهنگی، با این مصوبه کوشیده است که به این روز جهت بدهد، آن هم جهتِ مثبت و سازنده. همچون روز «سیزده به در» که عملاً روز نابودی طبیعت بود، اما شورای عالی انقلاب فرهنگی، آن را «روز طبیعت» نامید و اکنون میلیون‌ها ایرانی در تقویم رسمی کشور می‌بینند که ذیل روز ۱۳ فروردین نوشته شده: «روز طبیعت». همین خود نوعی فرهنگ‌سازی است، یعنی همین نامگذاری، این پیام را به ایرانیان می‌رساند که طبیعت را گرامی و محترم بشمارید. انصافاً هم مؤثر بوده است. به همین معنی، چهارشنبه‌سوری به روز «تکریم همسایگان» نامگذاری شد تا از روز مردم‌ آزاری‌های جنون‌آمیز، به روز یا شب «احترام به همسایه» تبدیل شود. کجای این زشت است؟ کجای این جای ایرادتراشی دارد؟ روشنفکرنمای غربگرا دوست می‌دارد که ایران، ویران باشد، دوست می‌دارد که مردم‌ آزاری فراوان باشد. اما زرتشتیان که نباید این‌گونه باشند و اغلب هم چنین نیستند.

سران جامعه زرتشتی تا دیروز می‌گفتند چهارشنبه سوری ربطی به ما ندارد. اکنون هم که برخی از فعالان رسانه‌ای زرتشتی، نگران تغییر نام چهارشنبه سوری شده‌اند. به راستی چرا در چیزی که خود می‌گفتند «به ما ربطی ندارد» مداخله می‌کنند؟ اگر هم قصد دخالت دارند، ایرادی نیست. لیکن پرسش آن‌جاست که چرا این‌گونه ضد فرهنگی و ضد اخلاقی مداخله می‌کنند؟

اگر این دست از زرتشتیان، با تغییر نامُ چهارشنبه‌سوری (تلاش در راستای تغییر ماهیت چهارشنبه سوری) مخالف‌اند، پس باید پرسید: آیا تبعات وحشی‌گری‌ها و رخدادهای تلخی را که در چهارشنبه سوری رخ می‌دهد، بر عهده می‌گیرند؟ این همه کشته، این همه دست و پای آسیب‌دیده، چشم‌های از حدقه درآمده، بدن‌های سوخته… مسئولیت این‌ها را بر عهده می‌گیرند؟ اگر خیر، پس به این‌ها پیشنهاد می‌کنیم که “خیلی” سکوت کنند!

آخرالزمان و ظهور منجی‌های سه‌گانه (هوشیدر، هوشیدر ماه و سوشیانس)

در متون مقدس زرتشتی مانند اوستا و کتاب روایی پهلوی افزون بر بشارت و اشارت به ظهور عدالت‌گستر از تولد و ظهور و یاران او سخن گفته‌شده است، از نگاه زرتشتیان، موعودِ مزدیسنا سوشیانس نامیده می‌شود.

اینان منتظر سه موعود هستند و میان هر یک از آن‌ها هزار سال فاصله قرار داده‌شده است، آنان طول جهان را دوازده هزار سال تقسیم کرده‌اند که مجموعاً به چهار دوره‌ی سه هزارساله تقسیم می‌گردد، در چهارمین دوره سه هزار ساله دهمین هزاره عهد سلطنت روحانی پیغمبر ایران زردشت شمرده می‌شود در آغاز هر یک از هزاره یازدهمین و دوازدهمین دو تن از پسران زردشت ظهور خواهند نمود، در انجام دوازدهمین هزاره پسر سوم یعنی سوشیانس پدیدار گشت و جهان را نو خواهد کرد مردگان را برمی‌انگیزد و قیامت و جهان معنوی خواهد آراست.

به سه پسر زردشت که در آخرالزمان تولد یابند سوشیانت نام داده‌اند در باب پیشینه‌ی تاریخی منجی آخرالزمان در ادیان توحیدی زرتشت یهود و مسیحیت می‌توان گفت که اگر تولد زردشت را قرن هفتم قبل از میلاد بدانیم، دین یهود پیش‌تر موضوع موعود آخرالزمان را وعده داده و اخبار زرتشت پیرامون این مطلب تازه نیست معروف است که اسپرم زرتشت از میان نرفته و این اسپرم به‌روشنی در دریاچه کانسه یا هامون یا ارومیه وجود دارد و 99999 فروشی از آن مراقبت می‌کنند، یک اسطوره حکایت می‌کند که یک دختر جوان که در اوستا اِدِت فِذِری نامیده شده در این دریاچه آب‌تنی می‌کند و از اسپرم زرتشت باردار می‌شود! پسری به‌نام استوت ارته به دنیا می‌آورد و او همان کسی است که بر دردهای ناشی از دیوها و انسان‌ها پایان می‌بخشد و منجی بشر از دریاچه کیانسه زاده می‌شود.

دکتر محمدجواد مشکور در کتاب خلاصه ادیان در باب ظهور منجی آخرالزمان سوشیانت می‌نویسد در پایان هزار سال از نطفه زرتشت که در دریاچه چی چسب پنهان است از شکم سه دختر به‌ترتیب سه موعود آخرالزمان به‌نام های هوشیدر، هوشیدر ماه و سوشیانس به‌طور خارق‌العاده‌ای ظهور خواهند کرد در هنگام به دنیا آمدن آخرین منجی که سوشیانس باشد جنگ قطعی و نهایی بین خیر و شر درمی‌گیرد و همه‌ی مردگان برمی‌خیزند و قیامت برپا می‌شود و ستاره‌ی دنباله‌داری به‌نام قوچ هر بر زمین افتاده و شعله‌ور می‌شود و همه معادن و فلزات گداخته می‌گردند و مانند است سیل روان می‌شوند پس‌از شکست لشکریان اهریمن اهریمن تا ابد در ظلمت فرومی‌رود و زمین از هر تیرگی پاک می‌شود این حالت را فلج کرد گویند که به‌معنای تصفیه است و جهان نو که جز نیکی و عدالت در آن حکم‌فرما نیست به وجود می‌آید و جهانیان برای همیشه خوش‌بخت و کامروا خواهند بود. (حبیبی نژاد، رضا، حیاتی، فاطمه، (پاییز و زمستان1395)، انتظار ظهور منجی آخرالزمان در ادیان الهی (زرتشت، یهود، مسیحیت)، فصلنامه پارسه، سال 16، شماره 27: 27-50).

 

پ ن: به گزارش پایگاه خبری مفاز، در اسلام، اعتقاد بر این است که در پایانِ تاریخ، فرزندی از فرزندان رسول الله (ص)، از اولاد فاطمه (س)، قیام کرده؛ زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود. از سویی دیگر، اهل بیت (علیهم السلام) پیروان خود را از تعیین وقت برای امر ظهور، منع کردند. یعنی فرمودند که تنها خداوند از زمانِ ظهور آگاه است.

زرتشتیان هم به منجی موعود باور دارند که همان سوشیانس (سئوشیانت) است. در روایات زرتشتی آمده که پیش از ظهور منجی، یکی از فرماندهان لشکر او از هند و چین، به ایران می‌تازد، و مَزگِت‌ها (مسجدها) را خراب می‌کند. اما زرتشتیان، برای ظهور منجی، زمانی معیّن کردند. رهبران زرتشتی، در گذر تاریخ همواره پیش‌گویی می‌کردند که هزار سال پس از «یزدگرد سوم» ساسانی، می‌بایستی منجی موعود زرتشتی (سوشیانت) ظهور می‌کرد. یعنی 400 سال پیش (در حدود قرن 16-17 میلادی) سوشیانت باید ظهور می‌کرد، که نکرد.

زردشت در 660 قبل از میلاد زاده است. بعضى گفته ‏اند او استاد فیثاغورث بوده است، با این تقدیر باید در نیمه دوم قرن ششم قبل از میلاد تولّد یافته باشد. زردشت یعنى دارنده شتر زرد یا شتر مست. او از مردم آذربایجان است. در بیست سالگى از خلق گوشه گرفته و در سى سالگى پیامبرى خود را به مردم اعلام کرده است. در هفتاد و هفت سالگى بر اثر حمله ارجاسب تورانى به ایران در یکى از آتشکده‏ هاى بلخ به قتل رسیده است. در میان محقّقان غربى و شرقى زمان او از 1080، 1100 و حتّى 6100 سال قبل از میلاد در نوسان است. بعضى او را همان ابراهیم پیامبر، و برخى از نواده‏هاى او و برخى شاگرد ارمیا یا عزیر مى ‏دانند (مزدیسنا، صص 30- 31) اساس دین زردشت، پرستش خداى یگانه است، تمام نیکیها و خیر از این خداست، هستى را هم او آفریده است. نه با اهورامزدا بلکه با سپنته ‏مینو رودرروست. در دوره‏ آخر زمان این نیروى شرّ کاملا مغلوب خواهد شد و جهان به خیر مطلق خواهد پیوست. ازاین‏رو همه باید نیکى کنند و از دروغ که در رأس همه بدیهاست بپرهیزند. این شرّ مطلق را ابتدا در نفس باید کشت. در دین زردشت، قیامت وزن کردن نیکیها و بدیها، پل صراط، بهشت و دوزخ وجود دارد. بعدها تحت تأثیر مانى‏ (م 274 میلادى) که از تلفیق آیین مسیحیت و دین زردشت دین جدیدى ایجاد کرد، چنین پنداشته شد که اهورمزدا و اهریمن را خدایى یگانه آفریده است که اوّلى براى خیر و دوّمى براى شرّ است، این دین را دوگانه ‏پرست تلقّى کردند. در دین زردشت آتش و آفتاب، معبود نیست بلکه مظهر فیض، حیات، نظافت و تولید است و ازاین‏رو مقدّس شمرده مى ‏شود.

منبع: نثر و شرح مثنوى(گولپینارلى)، ج‏1، صص: 463-464