☑️ اگر در زندگیِ انسان، بجای اطاعت از خدا، اطاعت از شیطان جایگزین بشود، چنین انسانی شیطان پرست است، چون قرآن مىگوید: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یٰا بَنِی آدَمَ أَنْ لاٰ تَعْبُدُوا الشَّیْطٰانَ»! اگر عابدانِ شیطان بویی ببرند که جریانی توحیدی در گوشهای از دنیاخواهد آمد و بساط ظلم و فسق آنان را جمع خواهد کرد، بلافاصله دست به کار میشوند تا جائی که برای دفع چنین موضوعی اطفال معصوم کشته شوند! و حکومت توحیدی برقرار نگردد! اما چه زیباست کار خدا که موسی را در دامن فرعون بزرگ میکند تا جهان و جهانیان بدانند اگر کسی به خدا و فقط به خدا توجه نمود و از او استمداد خواست خدا چنین بزرگش میکند. امیرالمؤمنین (ع) مىفرماید: موسى بن عمران آن گاه که مىخواست به درِ خانهی حقّ برود، در آن لحظه محتاج لقمهاى نان بود، اما نداشت، گفت: اى مالک من! اى مربّى من، یک فقیر الان پیش تو آمده، با این فقیر چه مىخواهى بکنى؟! در حال حرف زدن با پروردگار بود که خانمى آمد و گفت: اى جوان، پدرم با تو کار دارد! تعجب کرد که در این منطقهی غربت که احدى او را نمىشناسد، دخترى آمده و گفته که پدرم با تو کار دارد. حرکت کرد و به شهر مدین رسید، آن دختر گفت: منزل ما این جاست و پدرم منتظر شماست. وقتى وارد خانه شد، به آقاى بزرگوارى که حضرت شعیب پیغمبر بود، برخورد ... ما نیز اگر به فقر وجودی خود اعتراف کنیم و تنها به نزد خدا برویم شعیب در انتظار ماست و شعیب امروز امام زمانِ ماست. ✍️ حمید حنائی نژاد
هرکس بمیرد و نشناسد امام زمان خود را مرده او مرده زمان جاهلیت است.
چون در زمان جاهلیت نوع افراد بشر از اعتقادات حقه چیزى نمى دانستند.
از این حدیث شریف که متواتر میان شیعه و سنى است برمى آید که باید در هر زمان امامى وجود داشته باشد و امام متعدد بوده و هر زمانى امامى دارد، زیرا کلمه امام اضافه بر زمان شخصى شده و آن اقتضا مى کند که امام باید متعدد بوده و هر عصر و زمان اختصاص به امامى داشته باشد و ائمه به نحو تبادل و تناوب بوده و به نوبه در زمانها باشند.
مراد از شناختن امام، شناختن وى از جهت شکل و شمایل و دیدن روى او و رنگ و قد و قامت او و اندازه گیرى عرض و طول بدن او با متر و سانتى متر نیست، بلکه مراد، شناختن شخص امام با نسب او که مختص به اوست و شناختن اوصاف و کمالات انسانى اوست به صفت امامت و عصمت که از لوازم آن عموم علم اوست به احکام شرعیه و موضوعات خارجیه و عالم بودن امام است، به تمامى علوم و فنون و اشیاء و موجودات و ماسوى اللَّه تعالى و فعلیت علم اوست نه به نحو شأنیت، زیرا شأنیت، نسبت به تمامى موجودات یکسان است و اختصاص به امام ندارد.
(طباطبایی، سید محمد حسین، (1387)، مجموعه رسائل علامه طباطبایى، ج2: 229)
«بار پروردگارا! شیعیان ما از ما هستند، از باقیمانده گل ما خلق شده اند، و با نور ولایت ما عجین گشته اند پس امور آنها را به ما واگذار و بر ایشان گناهانى را که به خاطر اعتماد بر دوستى ما انجام داده اند [نه از روى عناد و انکار] ببخشاى، و اگر ترازوى آنها سبک است آن را با مانده نیکی هاى ما سنگین فرما».
بنگر امام عصر- عجل الله فرجه و جعلنى فداه- چگونه اهتمام دارد که شیعیانشان را با خودشان درآمیزد، تا شیعیان در اثر جدایى از آنها تنها [و درمانده و هلاک] نگردند، یکبار [عرضه مى دارد:] آنها در اصل خلقت از ما هستند، بار دیگر [عرضه مى دارد:] آنها به خاطر اعتماد بر محبت ما گناه کردند، و سرانجام به درگاه الهى تضرع مى کند و از خداوند مى خواهد که کمبود آنان را با مانده حسنات آنها جبران نماید.
اى برادرم! آنها چیزهایى را مى دانند که ما از آن بى اطلاعیم، و آنها همان کسانند که فرمودند: به گناه منگرید، [تا در نظرتان کوچک نماید] و لیکن بنگرید چه کسى را نافرمانى مى کنید».
( حسین بن على بحرانى، (1379)، سلوک عرفانى در سیره اهل بیت( ع): 108)