☑️ منشأ رضایت نداشتن از اتفاقاتی که در زندگی برای ما رخ میدهد و ما را به آرزو کردن بر خلاف آن وقایع وادار میکند، یک مطلب بیشتر نیست و آن، ندانستن حکمت و مصالح امور مربوط به زندگی ما است؛ هر چیزی حکمتهایی دارد، و اگر انسان به خدا توجه کند و بخواهد تا برخى از حکمتها و مصالح را براى او روشن نماید، مطمئن باشید خدا به اندازهی استعداد و قابلیت وجودی و البته مقدار ارادهی ما، گوشهای از حکمتها را به ما نشان میدهد و آهسته آهسته ناخشنودی که حاصل نارضایتی قلبی ما از زندگی و معیشت ماست جای خود را به خشنودی که محصول راضی بودن از خداست میدهد.
☑️ بزرگان از اهل معرفت مبدأ رضایتمندی از حضرت حق را آگاهی و معرفت بندگان به زیبا بودن افعال خداوند متعال میدانند، و بر این اعتقادند که اگر کسی خدا را کمال مطلق بداند و معرفت به آن مقام داشته باشد، تمام نظام وجود و ظهوراتش را نیز کامل میبیند؛ در چنین صورتی بنده از حق و نظام هستی که مخلوق خداست راضی و خشنود خواهد بود و به هر چه از طرف خدا برای او صادر شود، به دیدهی خشنودی و رضایت نگاه میکند و از هرچه غیر حق و منسوب به غیر خداست متنفر خواهد بود. ✍️ حمید حنائی نژاد
🔹 برای رسیدن به خدا نیازی به کارهای سخت نیست، چرا که شریعت اسلام آسان است و خود خدا نیز در حدیثی قدسی فرموده که هر کس یک وَجَب به من نزدیک شود، من یک ذِراع ( 46 تا 54 سانتی متر) به او نزدیک خواهم شد❗️ 🔹 خدای مهربان ما حتی کسانى را که به او پشت کردهاند، به سوى خود فرا مىخواند، حال ببینید با کسى که روبسوی کویش نموده و دربِ آستانش را مىکوبد، چگونه رفتار خواهد کرد⁉️ 🔹 همین سخنِ امام علی بن الحسین علیهما السّلام در دعاى سحر خطابِ به خدا برایمان کفایت میکند که به محضر الهی عرضه میدارد: راهرو کوى تو راهش کوتاه است، و تو از خلق پنهان نیستى، مگر آنکه آرزوها [اعمال بد] حجابى میان تو و آنان قرار دهد. 🔹 راه کوتاهی که تقرب به خدا را برای تک تک ما نزدیک میکند به تعداد نفوسِ ماست، و از میان تمامی راهها، آسانترین مسیر، «حسنِ ظن به خداوند» است، زیرا رفتار خدا با بندگانش، متناسب با گُمان آنان نسبت به وى است.
🔹 متأسفانه برخی از مردم، در اثر فریبِ نفس و شیطان، خود را به بدگمانى نسبت به پروردگار خویش عادت دادهاند، از روى یأس و نومیدى به محض مشاهدۀ علائمگرفتارى و مصیبت، فال بد میزنند و نهایتا نتیجۀ این بدگمانى آن است که آثار شومى که از آن گریزان بودند گریبانگیرشان را خواهد گرفت. اینگونه فال بد زدنها نشانهی سوءظن به خداوند است.
هرکس بمیرد و نشناسد امام زمان خود را مرده او مرده زمان جاهلیت است.
چون در زمان جاهلیت نوع افراد بشر از اعتقادات حقه چیزى نمى دانستند.
از این حدیث شریف که متواتر میان شیعه و سنى است برمى آید که باید در هر زمان امامى وجود داشته باشد و امام متعدد بوده و هر زمانى امامى دارد، زیرا کلمه امام اضافه بر زمان شخصى شده و آن اقتضا مى کند که امام باید متعدد بوده و هر عصر و زمان اختصاص به امامى داشته باشد و ائمه به نحو تبادل و تناوب بوده و به نوبه در زمانها باشند.
مراد از شناختن امام، شناختن وى از جهت شکل و شمایل و دیدن روى او و رنگ و قد و قامت او و اندازه گیرى عرض و طول بدن او با متر و سانتى متر نیست، بلکه مراد، شناختن شخص امام با نسب او که مختص به اوست و شناختن اوصاف و کمالات انسانى اوست به صفت امامت و عصمت که از لوازم آن عموم علم اوست به احکام شرعیه و موضوعات خارجیه و عالم بودن امام است، به تمامى علوم و فنون و اشیاء و موجودات و ماسوى اللَّه تعالى و فعلیت علم اوست نه به نحو شأنیت، زیرا شأنیت، نسبت به تمامى موجودات یکسان است و اختصاص به امام ندارد.
(طباطبایی، سید محمد حسین، (1387)، مجموعه رسائل علامه طباطبایى، ج2: 229)