وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مولانا» ثبت شده است

 

دریافت

حجم: 4.15 مگابایت

مولانا در تطور فکرى - دینى خود، مخصوصا به سه عنصر علم الجمال تکیه کرده بود : عشق، موسیقى و سماع.  او هم در مثنوى و هم در دیوان کبیر از موسیقى زیاد ستایش مى ‏کند و آن را والاترین هنرها معرفى مى ‏نماید. این حکیم بزرگ مى ‏داند که حقیقت در حرف، معنى در کلمه و وزن و قافیه نمى ‏گنجد.  لذا به موسیقى بیش از شعر علاقه نشان مى ‏دهد و شاید چیزى را بالاتر از موسیقى نمى ‏شناسد و دوست ندارد. در غزلى گوید  :

هیچ می دانی چه می گوید رباب ؟      ترک و رومی و عرب گر عاشق است

هم زبان اوست این بانگ صواب        

( کلیات شمس ج1 ص 184 - 185 ).

بدین بیان وحدت موجود بین انسانها را مرهون موسیقى مى ‏داند. به نظر او یک نعره مستانه، بسیار برتر از طرح آن مسئله علمى است که میان انسانها تفرقه اندازد !

 منبع : مولانا جلال الدین ، گولپینارلی / توفیق سبحانی ، ص : 341.

عرفان حافظ شیرازى و ملّا محمّد مولوىّ‏ مُخّ‏ اسلام است‏

بطور کلّى کلمات اولیاى خدا و عرفاى بالله داراى رموز و اشارات و کنایاتى است که فهم آنها اختصاص به خود آنها و همطرازانشان دارد. از اشارات و رموز عارف عالیقدر اسلام خواجه حافظ شیرازى کسى میتواند اطّلاع پیدا نماید که هم درجه و هم مقام با او باشد. امّا صد حیف و هزار افسوس که ما قدر و قیمت این بزرگان را ندانستیم، و معانى اشعارشان را به امور مبتذل حمل کردیم، و یا اگر شرحى در احوال آنها نگاشتیم نتوانستیم از عهده شرح و شکافتن آن معانى و اسرار برآئیم؛ تا خارجیان و کفّار آمدند و براى خود عرفان ساختند، و عرفان را از اسلام جدا پنداشتند، و مقام عظیم عرفان و عرفا را که مخّ و اسّ و ریشه اسلام است امرى مباین با تعلیمات دینى وانمود کردند، و براى ما عرفان ایرانى و هندى و رومى ساختند، و همه را خطّى در برابر خطّ اسلام، و راهى غیر از مسیر دین نمودار نمودند، و ریشه عرفان مولوى معنوى و حافظ شیرازى و مغربى و أمثالهم را عرفان ایرانى قلمداد کردند که با روح اسلام سازگار نباشد. اینها همه و همه نتیجه جمود و تحجّر و یک چشمى به مسائل دین نگریستن است؛ و حساب توحید را از عالم امر و خلق جدا نمودن و به أئمّه و لواداران عرفان به نظر موجودات ساخته‏شده بدون تکلیف و مأموریّت نگریستن است که ما را دچار این مصیبت عظمى نمود؛ تا جائیکه اینک براى آنکه از آنها عقب نمانیم و در این بازى، محکوم و سرافکنده نگردیم، باید با هزار دلیل اثبات کنیم که عرفان حافظ و مولانا متّخَذ از روح قرآن و روح نبوّت و ولایت است. شما به یک یک از غزلهاى حافظ بنگرید و ببینید چگونه آن لطائف و حقائق معنوى را در کسوت عبارات گنجانیده، و با چه دقائق و اشاراتى میخواهد آن حقیقت منظور و مراد خود را ارائه دهد. رضوانُ الله علَیه رضواناً شاملًا.

منبع: علامه طهرانی، سید محمد حسین، روح مجرد، انتشارات علامه طباطبائی، چاپ نهم، 1429ق، صص 518-519.