وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر حنائی نژاد» ثبت شده است

🔹 خداوند دو ضیافت‌سرا دارد، نام یکی «ماه مبارک رمضان» و نام دیگری «غرفه‌هاى بهشتى» است.

☑️ پیامبر خدا (ص) در بیانی، از «ماه مبارک رمضان» به ماهى که در آن به مهمانى خدا دعوت شده‌ایم و از اهل کرامت قرار گرفته‌ایم تعبیر فرموده‌اند، در اینکه دعوت به مهمانی آنهم از سوی خدا چه دعوتی می‌تواند باشد، شاید بتوان گفت: این دعوت به بهشت است، پس غذاهاى این مهمانى نیز از نوع غذاهاى بهشتى است. گویا خداوند دو ضیافت‌سرا دارد، که نام یکی در دنیا «ماه مبارک رمضان» و نام مهمان‌سرای دیگر که در جهان برزخ و  عالَمِ آخرت است همان «غرفه‌هاى بهشتى» است، اینجا نعمت‌های متناسب با ضیافت‌سرای «ماه مبارک رمضان» همگی پوشیده‌اند، ولی آنجا میوه‌‌ها و گوشت بریان پرنده‌اى که ان شاء الله همه‌ی شما روزه‌داران در بهشت میل دارید آشکار و عیان است. اینگونه بگویم: تمام ذکرها، عبادات و اعمال صالح شما بندگان خوب خدا در دنیا و ضیافت‌سرای «ماه مبارک رمضان» ابتدا تبدیل به غذاهای لذیذ و خوشگوار شده ولیکن مخفی می‌مانند، و سرانجام این نعمت‌ها در مهمان‌سرای دیگر (غرفه‌هاى بهشتى) بر بهشتیان آشکار خواهد شد. 
راستى اگر کسى در این ماه با عظمت که سرور ماه‌های سال است، وارد ضیافت‌خانه‌ی «ماه مبارک رمضان» نشده و آمرزیده نشود❗️ پس دیگر کجا آمرزیده و متنعم خواهد شد⁉️
✍️ حمید حنائی نژاد

#ماه_مبارک_رمضان
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
💠  دکتر حمید حنائی نژاد 
🆔 ایتا

🔹 گرفتاری‌های ما دو جنبه دارد: جنبه‌ی اول، کیفرِ اعمال دنیوی و نتیجه‌ی طبیعی اعمال است و جنبه‌ی دوم امتحانى بوده و موقعیتِ ما را برایمان معلوم می‌کند.

☑️ گناه همچون بذرى است که کاشته می‌شود و گناه‌کار ثمره‌ی آن را برداشت می‌کند، بعضى از بذرهاى گناهان در همین جهان ثمر می‌دهند و رنج و تلخی خود را نصیب انسان می‌کنند، که از آن به بذرهای زودرسِ گناهان تعبیر می‌کنم و بعضى دیگر از بذرهاى گناهان پس از مرگِ ما به ثمر مى‌رسند، که از این بذرها به بذرهای دیررسِ گناهان یاد می‌کنم. کیفرها که همان ثمره‌ی اعمالِ زشت هستند نیز بالتبع زودرس یا دیررس خواهند بود، که آنها را می‌توان با آب توبه و اعمال شایسته بشوئیم، اما جنبه‌ی دیگر گرفتاری‌های ما، امتحان است، پیامبران و اولیای خدا هم امتحان داشته‌اند، ما هم داریم، ولی باید از خدا بخواهیم که احوالِ مختلفِ جهان، ما را فریب ندهند و از مغفرت خدا مایوس نسازند، آری ارزش ما در رعایت این امور است، در مجموع مصائب گاهی برای مجازات، گاه کفّاره‌ی گناهان، گاه امتحان، گاه شرط حصول برخی کمالات و گاهی برای ارتقاء درجه بوده و گاهی نیز برای آن است که کمالات اولیای خدا برای مردم ظاهر گردد.
#ماه_مبارک_رمضان فقط به یاد خدا باشیم.
✍️ حمید حنائی نژاد
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
💠  دکتر حمید حنائی نژاد 
🆔 ایتا 

🔹 نام : رمضان 
🔹 نام خانوادگی : رمضانی 
🔹ولادت : رمضان 
🔹شهادت : رمضان 
🔹نام عملیات : رمضان
               
✨ نامت رمضان، ولادتت هم رمضان
بَه، ماه خوش شهادتت هم رمضان 
نام عملیّات که پَروازت داد
رزمی ست پُر از عشق، به نام رمضان
آری، رمضانی، نَسَبِ نیکویت
تقدیر گره زده تو را با رمضان                                         
شاعره: اشک                                                                                             
اصفهان در دفاع مقدس
#ماه_مبارک_رمضان را با یاد شهدا سپری کنیم.
☑️ پ.ن: #شهید حاج رمضان رمضانی دائی پدر یکی از دوستان عزیزمان هستند.

┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
💠  دکتر حمید حنائی نژاد 
🆔 ایتا |وبلاگ|اینستاگرام

مقاله نگاهی به تثلیث در آئین مسیحیت  دانلود

مقاله ادیان و مذاهب مفهوم «فرجام شناسی» و «سرزمین موعود» در یهودیت و مسیحیت  دانلود 

مقاله ادیان و مذاهب یهودیت  دانلود 

مقاله ادیان و مذاهب هندوئیسم  دانلود 

مقاله امشاسپندان در آئین زردشتی  دانلود 

مقاله انتظار موعود در آئین یهود  دانلود 

مقاله اوپانیشادها منشا تجلیات معنوی هند  دانلود 

مقاله آشنائی با مسیحیت مروری براعتقادات مسیحیت بخش نخست  دانلود  

مقاله بررسی پیش بینی‌های اسلام و مسیحیت درباره مهدی و مسیح توافق یا تقابل ؟!  دانلود  

مقاله بررسی تطبیقی پیشگویی های آخرالزمان در اسلام، یهودیت و مسیحیت  دانلود 

مقاله بررسی تطبیقی مفهوم و حقیقت «مراقبه» در عرفان اسلامی و عرفان بودایی  دانلود 

مقاله بررسی تطبیقی موعودباوری در اسلام، مسیحیت و یهودیت  دانلود 

مقاله بررسی مسئله تناسخ ملکوتی در نگاه علامه حسن زاده آملی (ره)  دانلود 

مقاله بررسی مفهوم وحدت اضداد در اندیشه‌ی عرفانی لائوزه با تکیه بر کتاب تائوته‌چینگ  دانلود  

مقاله بررسی و نقد فرضیه کارما از نگاه حکمت متعالیه  دانلود 

مقاله پژوهشی در دین سیک  دانلود 

مقاله پولس و انحرافات او در مسیحیت  دانلود 

مقاله تاملی در سیر تاریخی مکتب فکری «یین-یانگ»  دانلود 

مقاله تأملی در مکتب تائوئیسم  دانلود 

مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق  دانلود 

مقاله تناسخ و اقسام آن با تاکید بر تناسخ ملکوتی در فلسفه ملاصدرا و متون دینی شیعه  دانلود 

مقاله توحید اسلام و تثلیث مسیحیت  دانلود 

مقاله جلوه‌های عرفان نظری در حماسه‌های منظوم فارسی رامایانا  دانلود 

مقاله حقایقی درباره یهودیت  دانلود 

مقاله درآمدی بر مطالعه مقایسه‌ای عرفان اسلامی و ذن بودایی  دانلود 

شب قدر شب اندازه‏ گیرى و تقدیر است، شب نزول قرآن و شب زنده دلان است، خدا در شب قدر حوادث یک سال را تا شب قدر سال آینده تقدیر مى‏ کند، مانند: زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و از این قبیل امور، شب قدر را قدر بدانیم

قرآن در شب قدر نازل شده، و چه پرمعنى است این سخن! شبى که مقدرات بندگان و مواهب و روزی هاى آنها تقدیر مى‏شود در چنین شبى قرآن بر قلب پاک پیامبر ص نازل مى‏ گردد، آیا این سخن بدان معنى نیست که مقدرات و سرنوشت شما با محتواى این کتاب آسمانى پیوند و رابطه نزدیک دارد؟! آیا مفهوم این کلام آن نیست که نه تنها حیات معنوى شما که حیات مادى شما نیز با آن رابطه ناگسستنى دارد؟ پیروزى شما بر دشمنان، سربلندى و آزادى و استقلال شما، آبادى و عمران شهرهاى شما همه با آن گره خورده است. آرى در آن شبى که مقدرات تعیین مى ‏شد قرآن نیز در آن شب نازل گردید!. (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج21، ص 156).

شب قدر شب نزول قرآن!

از آیات قرآن به خوبى استفاده مى‏شود که قرآن مجید در ماه مبارک رمضان نازل شده است:" شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ‏"  و ظاهر این تعبیر آن است که تمام قرآن در این ماه نازل گردید. و در نخستین آیه سوره قدر مى ‏افزاید:" ما آن را در شب قدر نازل کردیم" (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ). گر چه در این آیه صریحا نام قرآن ذکر نشده ولى مسلم است که ضمیر" إِنَّا أَنْزَلْناهُ‏" به قرآن باز مى‏ گردد و ابهام ظاهرى آن براى بیان عظمت و اهمیت آن است. تعبیر به‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ‏ (ما آن را نازل کردیم) نیز اشاره دیگرى به عظمت این کتاب بزرگ آسمانى است که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصا با صیغه متکلم مع الغیر که مفهوم جمعى دارد و دلیل بر عظمت است. نزول آن در شب‏" قدر" همان شبى که مقدرات و سرنوشت انسانها تعیین مى ‏شود دلیل دیگرى بر سرنوشت ‏ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانى است. از ضمیمه کردن این آیه با آیه سوره بقره نتیجه ‏گیرى مى شود که شب قدر در ماه مبارک رمضان است، اما کدام شب است؟ از قرآن چیزى در این مورد استفاده نمى ‏شود، ولى روایات در این باره بحث فراوان کرده ‏اند. در اینجا سؤالى مطرح است و آن اینکه هم از نظر تاریخى و هم از نظر ارتباط محتواى قرآن با حوادث زندگى پیغمبر اکرم ص مسلم است که این کتاب آسمانى به طور تدریجى و در طى 23 سال نازل گردید، این امر چگونه با آیات فوق که مى‏گوید در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است سازگار مى‏ باشد؟ پاسخ این سؤال- به گونه ‏اى که بسیارى از محققان گفته‏ اند این است که قرآن داراى دو نزول بوده است. نزول دفعى که در یک شب تمام آن بر قلب پاک پیغمبر اکرم ص یا بیت المعمور یا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید. و نزول تدریجى که در طول بیست و سه سال دوران نبوت انجام گرفت‏. (همان، ج‏27، صص 181-182 با اندکی تلخیص).

شب قدر، شب انسان کامل‏ است

آیا این شب قدر که از هزار شب بالاتر است یک شب در عالم بوده و آن همان شبى بوده که قرآن بر پیغمبر نازل شد و دیگر شب قدرى در عالم نبوده؟ بعضى‏ این طور گفته ‏اند. البته از علماى شیعه کسى نگفته. این حرف به دلیل خود آیه قرآن حرف نادرستى است. بسیارى از اهل تسنن گفته‏ اند شب قدر بیش از یک شب بوده، ولى اختصاص دارد به دوره پیغمبر اکرم؛ تا پیغمبر بود شب قدر در هر سالى بود، پیغمبر که رفت شب قدر هم رفت. این هم حرف بى‏ حسابى است. پس شب قدر ادامه دارد. قبل از پیغمبر چطور؟ آیا قبل از پیغمبر شب قدر بوده یا نبوده؟ خود پیغمبر فرمود: هر پیغمبرى که آمده شب قدر وجود داشته. بله، یک مسئله هست: آیا قبل از اینکه آدم و پیغمبرى روى زمین پیدا شود شب قدر بوده یا نبوده؟ این دیگر محل تردید است. شب قدر شب ولىّ کامل است در هر زمانى؛ شب قدر یعنى شب انسان کامل. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آشنایى با قرآن(10 - 14))، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش، ج‏28، صص 691-692).

شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى که قرآن در آن شبش نازل شد نیست

در سوره مبارکه دخان آن شبى که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه‏ گیرى است،شب قدر شب اندازه‏ گیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏ کند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر مى ‏سازد، و از این استفاده مى‏شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر مى‏شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هستپس شب قدر شب اندازه‏ گیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏ کند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر مى ‏سازد، و از این استفاده مى‏شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر مى‏شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیرى و مقدر مى‏شود. براى اینکه این فرض امکان دارد که در یکى از شب‌های قدر چهارده قرن گذشته قرآن یکپارچه نازل شده باشد، ولى این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آینده تعیین گردد. (طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج20، ص 561 با تلخیص و اندکی تصرف).

فایده در پنهان بودن شب‏ قدر و بیان روایتی در فضیلت آن

فایده در خفاء و پنهان بودن این شب اینست که مردم در عبادت خدا کوشش کنند و تمام شبهاى ماه رمضان را احیاء نمایند بجهت امید و طمع در درک شب قدر چنانچه خداوند سبحان نماز وسطى را در میان پنج نماز شبانه روز مخفى داشت و نیز اسم اعظم خود را در میان اسامى خدا و ساعت اجابت دعا را در میان ساعتهاى جمعه پنهان نمود. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: کسى که در شب قدر از روى ایمان و یقین برخیزد بخشوده مى‏شود گناهان گذشته و آینده او. (طبرسی، مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1360ش، ج27، ص 196 با تلخیص).
پی‌نوشت:

1 - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
2 - مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آشنایى با قرآن(10 - 14))، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
3 - طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ یازدهم، 1378ش.
4 - طبرسی، مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ایران، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول،1360ش.

شخصیت زن و لگدمال کردن و نابود نمودن حقوق انسانى‏ اش در طول تاریخ توسط دشمنان انسانیت مطرح شده است. خدمت بزرگی که پیامبر عظیم الشان اسلام به زن داشتند باعث شد تا او را در سایه‏ قرآن به شخصیت و کرامت و حقوقش بازگردانند.

مرحوم علامه طباطبائی (ره) در جلد دوم از ترجمه تفسیر ارزشمند المیزان بعد از اینکه نگاهی اجمالی به جایگاه زن در اعصار قبل از اسلام و در میان تمدنهای بشری می اندازد و تحلیلی از طرز برخورد جوامع مختلف نسبت به زن را مورد تبیین قرار می دهد از زاویه اسلام و قرآن کریم نیز به جایگاه ویژه زن پرداخته و معتقد است که قرآن هر انسانى را موجودى گرفته شده و تالیف یافته از دو نفر انسان نر و ماده مى‏داند، که هر دو بطور متساوى ماده وجود و تکون او هستند، و انسان پدید آمده (چه مرد باشد و چه زن) مجموع ماده‏اى است که از آن دو فرد گرفته شده است. قرآن کریم در معرفى زن مانند آن شاعر نفرمود:" و انما امهات الناس اوعیة" [مادران تنها و تنها صدف و ظرف پیدایش انسانها هستند!]، و مانند آن دیگرى نفرمود که فرزندان پسران ما، فرزندان خودمان هستند و اما فرزندان دختران ما، فرزند مردمى بیگانه ‏اند!. بلکه هر فرد از انسان (چه دختر و چه پسر) را مخلوقى تالیف یافته از زن و مرد معرفى کرد، در نتیجه تمامى افراد بشر امثال یکدیگرند، و بیانى تمام‏تر و رساتر از این بیان نیست، و بعد از بیان این عدم تفاوت، تنها ملاک برترى را تقوا قرار داد. و نیز در جاى دیگر فرمود:" أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏، بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ" [1] یعنی من عمل هیچ عامل را ضایع و بى نتیجه نمى‏کنم چه مرد و چه زن، بعضى از شما از بعضى دیگر هستید. در این آیه تصریح فرموده که کوشش و عمل هیچکس نزد خدا ضایع نمى‏شود، و این معنا را تعلیل کرده به اینکه چون بعضى از بعض دیگر هستید، و صریحا نتیجه آیه قبلى که مى‏فرمود:" إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ ..." را بیان مى‏کند، و آن این است که مرد و زن هر دو از یک نوع هستند، و هیچ فرقى در اصل خلقت و بنیاد وجود ندارند. آن گاه همین معنا را هم توضیح مى‏دهد به اینکه عمل هیچ یک از این دو صنف نزد خدا ضایع و باطل نمى‏شود، و عمل کسى به دیگرى عاید نمى‏ گردد، مگر اینکه خود شخص عمل خود را باطل کند.( طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج‏2، صص 406-407 با اندکی تلخیص و تصرف).

دو خصلت ویژه در آفرینش زن‏

در قرآن اول اینکه زن را در مثل به منزله کشتزارى براى تکون و پیدایش نوع بشر قرار داده، تا نوع بشر در داخل این صدف تکون یافته و نمو کند، تا به حد ولادت برسد، پس بقاى نوع بشر بستگى به وجود زن دارد، و به همین جهت که او کشتزار است مانند کشتزارهاى دیگر احکامى مخصوص به خود دارد و با همان احکام از مرد ممتاز مى‏شود. و دوم اینکه از آنجا که باید این موجود، جنس مخالف خود یعنى مرد را مجذوب خود کند، و مرد براى این که نسل بشر باقى بماند به طرف او و ازدواج با او و تحمل مشقت‏هاى خانه و خانواده جذب شود، خداوند در آفرینش، خلقت زن را لطیف قرار داد، و براى اینکه زن مشقت بچه‏ دارى و رنج اداره منزل را تحمل کند، شعور و احساس او را لطیف و رقیق کرد، و همین دو خصوصیت، که یکى در جسم او است و دیگرى در روح او است در میزان وظائفش تاثیر بسزائی دارد.(همان، ص 409با اندکی تصرف).

قرآن کریم به استقلال اقتصادى بانوان احترام گذارده و تفاوتى بین زن و مرد نگذاشته است

زن همان اندازه که در اجتماع وظایف سنگینى دارد حقوق قابل توجهى نیز داراست، اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانى و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است مى‏بیند لذا هر دو را در یک صف قرار داده و با خطابهاى" یا ایها الناس" و" یا ایها الذین آمنوا" مخاطب ساخته برنامه‏ هاى تربیتى و اخلاقى و علمى را براى آنها لازم کرده است و با آیاتى وعده برخوردار شدن از سعادت کامل به هر دو جنس را داده است، و با آیاتى مانند" مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ‏" [2] مى‏گوید: که هر کدام از زن و مرد مى‏توانند به دنبال انجام برنامه‏ هاى اسلام و وظایف الهى به تکامل معنوى و مادى برسند و به حیاتى" طیب" و پاکیزه که سراسر سعادت و نور است گام نهند. اسلام زن را مانند مرد به تمام معنى مستقل و آزاد مى‏داند و قرآن با آیاتى‏ نظیر" کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ" [3] و یا" مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها" [4]. این آزادى را براى عموم افراد اعم از زن و مرد بیان مى ‏دارد. از طرفى چون استقلال لازمه اراده و اختیار است لذا اسلام این استقلال را در کلیه حقوق اقتصادى مى‏ آورد. و انواع و اقسام ارتباطات مالى را براى زن بلامانع دانسته و او را مالک درآمد و سرمایه‏ هاى خویش مى ‏شمارد در سوره نساء آیه 32 مى‏خوانیم:" لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ‏" با توجه به لغت (اکتساب) که بر خلاف (کسب) براى بدست آوردن مالى است که نتیجه‏ اش متعلق به شخص به دست آورنده است‏  و همچنین با در نظر گرفتن قانون کلى: " الناس مسلطون على اموالهم" (همه مردم بر اموال خویش مسلطاند) به دست مى‏ آید که چگونه اسلام به استقلال اقتصادی زن احترام گذارده و تفاوتى بین زن و مرد نگذاشته است.( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج‏2، صص 162- 163 با تلخیص و اندکی تصرف).

در میان همه ملّتهاى پیش از اسلام زنان مظلوم واقع گردیده و مورد اهانت قرار گرفته و به بردگى کشیده شده‏ اند

در اینجا، در مقام بحث پیرامون دفاع از حقوق زن و آزادسازى زن، به مطالبى که علّامه رشید رضا در کتاب «الوحى المحمّدى» آورده است، بسنده می­کنیم. وى آن را یکى از مقاصد اساسى قرآن کریم به شمار مى‏آورد. و مى‏گوید: «در میان همه ملّتهاى پیش از اسلام زنان مظلوم واقع گردیده و مورد اهانت قرار گرفته و به بردگى کشیده شده ‏اند، و همه قوانین و شرایع حتّى شریعت و قوانین اهل کتاب بر آن ستم‏ها و بیدادگرى‏ها مهر تأیید زده ‏اند.رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم مى ‏فرمود: «این کریمانند که اکرام و احترام زنان را مراعات مى‏ کنند، و آن آدمهاى خوار و لئیم‏اند، که به ایشان توهین روا مى ‏دارند»آنگاه اسلام آمد، و خداوند به وسیله بعثت حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلم دینش را کامل گردانید و از طریق کتابى که فروفرستاده بود و سنّتى که تفسیر و تبیین قرآنش گردانیده بود، در قول و عمل همه حقوقى را که به مردان داده بود براى زنان هم مقرّر نمود؛ مگر در مواردى که طبیعت زنان و مسئولیتهاى زنانه ایشان مقتضى احکام خاصّى بوده است که در راستاى حفظ کرامت و از فرط عنایت و محبت به ایشان مقرر شده‏ اند، تا آنجا که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم مى ‏فرمود: «این کریمانند که اکرام و احترام زنان را مراعات مى‏کنند، و آن آدمهاى خوار و لئیم‏اند، که به ایشان توهین روا مى‏دارند».(قرضاوی، یوسف، قرآن منشور زندگی، 1382ش، ص 174).

گوهر وجود زن‏ از دیدگاه قرآن

اگر در همه قرآن مجید براى نشان دادن اصل آفرینش زن و هویت شخصى او جز آیه‏ى چهارم نساء نبود براى شناخت حقیقت خلقت او بس بود: یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً: اى مردم نسبت به پروردگارتان که همه شما را از یک حقیقت واحده آفرید و براى آن حقیقت واحده جفتى از جنس خودش به وجود آورد تقوا پیشه کنید پروردگارى که از آن جفت و زوج مردان و زنان بسیارى را منتشر کرد. آیه شریفه دلالت دارد که همه مردان و زنانى که در عرصه گیتى زندگى مى‏کنند از یک پدر و مادر آفریده شده‏ اند، و تفاوت میان آنان از نظر رنگ و زبان و شکل تفاوتى بر اساس حکمت و مصلحت است. آیه مى‏گوید نیمى از وجود انسان‏ها از یک مرد و نیم دیگرشان از یک زن است، در حقیقت آن مرد و زن اولیه هر دو داراى خلقت حکیمانه و از نظر حیات و زندگى و تولید مثل مکمل یکدیگر بودند، و حقیقت هویتى آنان از نظر انسان بودن و آدمیت یکى بود و آن دو در این مسئله امتیازى به هم نداشتند. جفت که معناى کلمه زوج است از نظر لغت جایگزینى چون زن، و همسر، و همراه نداشت، آرى زن از نظر آفرینش زوج و جفت مرد بود، و این زوجیت‏ زمینه ارتباط و انس آن دو با یکدیگر و سبب افزایش نسل در عرصه‏گاه گیتى وتداوم حیات انسان در خیمه زندگى بود. مفسرین بزرگ و دانشمند شیعه که حقایق اصیل را از قرآن و پیامبر و مکتب سعادتبخش اهل بیت گرفته اند مانند فقیه بزرگ و اصولى و رجالى‏گرانقدر شیخ طوسى در تفسیر تبیان، و امین ‏الاسلام طبرسى در تفسیر مورد توجه فریقین و بزرگ مرد علم حدیث سید هاشم بحرانى در تفسیر برهان و حکیم و فیلسوف و عارف کم نظیر علامه طباطبائى در تفسیر قیم المیزان در توضیح جمله و خلق منها زوجها مى ‏گویند: خداوند از همان جنسى که آدم را آفرید براى او از همان جنس جفتى خلق کرد.( انصاریان، حسین، تفسیر حکیم، ایران، قم، انتشارات دارالعرفان، چاپ اول، 1393ش، ج‏6، صص 232-233).
 پی ­نوشت‌ها:
[1]. آل عمران: 195.
[2]. النحل: 97.
[3]. المدثر: 38.
[4]. فصلت: 46.
منابع:
1- طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ یازدهم، 1378ش.
2- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
3- قرضاوی، یوسف، قرآن منشور زندگی، ایران، تهران، انتشارات احسان، 1382ش.
4- انصاریان، حسین، تفسیر حکیم، ایران، قم، انتشارات دارالعرفان، چاپ اول، 1393ش.

هرگاه کسى خالصانه براى خدا، ماه رمضان را روزه‏ بگیرد و در آن ماه، باطنش را از اخلاق ذمیمه و ناشایست پاک سازد، مستحقّ مغفرت الهى و رهائی از عذاب اخروى مى‏ گردد

ابوحامد محمد غزالی در کتاب کیمیای سعادت که کتابی دارای مضامین علم عرفان عملی و اخلاقی است روزه را سه درجه و به عبارتی دارای سه مرتبه معرفی می نماید: روزه عوام، و روزه خواصّ، و روزه خاصّ الخاصّ. اما روزه عوام و غایت آن را نگاه داشتن بطن و فرج معرفی کرده که در کتابهای فقهی در باب آداب روزه و شروط مرتبط با آن و نیز مفطرات روزه توضیحات آن بیان شده است، و این کمترین درجات و مراتب روزه است. اما روزه خواص آن است که روزه دار همه جوارح خویش را از ناشایست باز- دارد، و بر بطن و فرج اقتصار نکند. و روزه خاصّ الخاصّ که بلندترین درجات روزه است، آن است که روزه دار دل خود را نیز از اندیشه هر چه جز حق- تعالى- است نگاه دارد، و همگى خود را به حق دهد، و از هر چه جز وى است- به ظاهر و باطن- روزه دارد. و در هر چه اندیشه کند- جز حدیث خداى تعالى و آنچه به وى تعلق دارد- این روزه گشاده شود. و اگر در غرضى دنیاوى اندیشد- اگر چه مباح بود- این روزه باطل شود، مگر دنیاویى که یاور وى شود در راه دین- که آن از دنیا نبود به حقیقت. تا به حدّى که گفته‏اند که «اگر به روز تدبیر آن کند که روزه به چه گشاید، خطایى بر وى نویسند، که این دلیل آن است که به رزقى که خداى- تعالى- وعده کرده است که به وى رساند، واثق نیست. و این درجه انبیا و صدّیقان است، و هر کسى بدین نرسد.( غزالی، محمد، خدیو جم، کیمیای سعادت، 1383ش، ج‏1، ص 211 با تصرف).

عجب راهیست راه سلوکی که طعامش بى‏نانى است و شرابش بى‏ آبى! است

سهروردی‏ در عوارف المعارف که کتابی با محوریت عرفان عملی و عرفان ادبی است، روزه‏ را هماى سعادتی می داند که بال جلالش را بر بام احوال سالک مى‏ گستراند. آری عجب راهیست راه سلوکی که طعامش بى‏نانى است و شرابش بى‏ آبى! است. ‏مقصود از روزه‏ داشتن، شکست نفس است و ظاهر و باطن را از معاصى بازداشتن. (عوارف المعارف(ترجمه)، متن، ص: 139- 140 با اندکی تصرف).

روزه دار حقیقی باید همه اعضا و جوارح را از مناهى حضرت حق  و منکرات خودداری نماید

علاء الدوله سمنانى‏ متوفای 736 ق در بیان روزه‏ حقیقى و حقیقت روزه معتقد است که روزه دار حقیقی باید همه اعضا و جوارح را از مناهى حضرت حق  و منکرات امساک فرماید. یعنى به چشم جز در حق ننگرد و جز به حق ننگرد و به گوش جز حق نشنود و به زبان جز حق نگوید و به دست جز حق نگیرد و به پا جز به حق نیاید و نرود و به دل جز حق نیندیشد. چون بدین روش روزه ‏دار باشد از اهل خصوص گردد و مستحق جزاى خاص که الصوم لى و انا أجزئ به‏ شود. (سمنانی، علاء الدولة، مایل هروی، (مصنفات فارسى سمنانى) سر بال البال لذوى الحال، 1383ش، ص 50 با تصرف).

جمیع عبادتها را مردم مشاهده مى ‏نمایند و مى ‏بینند و روزه را به غیر از خدا کسى نمى ‏داند

بعضى از اهل دانش گفته ‏اند: اگر در روزه فضیلتى نمى ‏بود مگر ترقّى نمودن از حَظهاى نفس حیوانى به مرتبه عالى- که تشبّه به ملائکه روحانى باشد- هرآینه این فضیلت و منقبت از براى آن کافى بود. و وجه آنکه روزه سپرى است از آتش آن است که رفع‏ مى‏کند حرارت شهوت و غضبى را که آتش جهنّم در باطن آدمى در دنیا به آن افروخته مى‏شود و در قیامت ظاهر مى‏گردد، چنانچه سپر دفع مى‏کند از صاحبش حرارت و تندى آهن را. و وجه آنکه فرمودند: «مادامى‏که غیبت مسلمانى نکند» آن است که غیبتْ خوردنِ گوشت مرده است و این نوعى است از خوردن که بدن به آن قوّت مى‏یابد. و شرافت داشتن روزه به آنکه از براى خداست و نسبت به خدا دارد- اگرچه تمامى عبادتها از براى خداست، مانند شرافت کعبه که نسبت به خدا دارد اگرچه تمامى زمین از براى خداست- از براى دو معناست: یکى آنکه روزه بازداشتن نفس و ترک کردن چیزى چند است، و این امرى است پنهانى و عملى در آن نیست که مشاهده شود. و جمیع عبادتها را مردم مشاهده مى‏ نمایند و مى ‏بینند و روزه را به غیر از خدا کسى نمى‏داند از براى آنکه عمل باطنى است و مجرّد صبرکردنى است و از براى محض خداست و جزاى آن از جانب خداست و بَس، و دیگرى را در این عبادت شرکتى نیست. و معناى دوم آن است که روزه درهم مى ‏شکند دشمن خدا را زیرا که وسیله شیطان شهوتهاست و قوّت شهوتها به خوردن و آشامیدن است. و از براى این است که حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمودند: به درستى که شیطان در فرزند آدم جریان مى ‏یابد مانند جریان خون، پس راه‏هاى او را تنگ گردانید به گرسنگى‏. (فیض کاشانی، ملا محسن، ترجمه نورالدین کاشانی، ترجمه الحقائق فی محاسن الأخلاق، 1387ش، ص 524).

سرّ امر روزه‏ داشتن آن است که: قوّه شهویّه، مقهور و ضعیف شود و تسلّط شیطان کمتر گردد

سزاوار روزه‏ دار آن است که: چشم خود را بپوشاند از هر چه نظر کردن بر آن حرام یا مکروه است و یا دل او را از یاد خدا مشغول مى‏سازد. و محافظت نماید زبان خود را از جمیع آفات و معاصى متعلّقه به زبان،- که بسیارى از آنهاسرّ امر روزه‏ داشتن آن است که: قوّه شهویّه، مقهور و ضعیف شود و تسلّط شیطان لعین کمتر گردد تا نفس قدسى از درجه بهیمیّت، ترقّى نموده مشتبه به ملائکه گردد. و در آن آثار تجرّد و روحانیّت حاصل شوددر این کتاب مذکور شد-. و گوش خود را نگاهدارد از هر چه شنیدن آن حرام یا مکروه است. و شکم خود را باز دارد از غذاهاى حرام و شبهه ‏ناک. و همچنین سایر اعضا و جوارح خود را از محرّمات و مکروهات متعلّقه به آنها محافظت نماید. و همچنین سزاوار آن است که: در هنگام افطار، از حلال، این قدر چیزى بخورد که: «کلّ» بر معده او نباشد، زیرا سرّ امر روزه‏ داشتن آن است که: قوّه شهویّه، مقهور و ضعیف شود و تسلّط شیطان لعین کمتر گردد تا نفس قدسى از درجه بهیمیّت، ترقّى نموده مشتبه به ملائکه گردد. و در آن آثار تجرّد و روحانیّت حاصل شود. (نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، 1378ش، ص 877).

پی‌نوشت‌ها:
1 - غزالی، محمد، خدیو جم، کیمیای سعادت، ایران، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم،1383ش.
2 - سهروردی، شهاب الدین، ترجمه ابومنصور اصفهانی، عوارف المعارف(ترجمه)، ایران، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1375ش.
3 - سمنانی، علاء الدولة، مایل هروی، (مصنفات فارسى سمنانى) سر بال البال لذوى الحال، ایران، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،چاپ دوم، 1383ش.
4 - فیض کاشانی، ملا محسن، ترجمه نورالدین کاشانی، ترجمه الحقائق فی محاسن الأخلاق، ایران، تهران، انتشارات مدرسه عالی شهید مطهری، چاپ اول، 1387ش.
5 - نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ایران، قم، مؤسسه دار هجرت، چاپ ششم، 1378ش.

🔷همه دعوتیم به مهمانی🔷

در آستانه‌ی بزرگترین مهمانی قرار داریم، در این مهمانی تمام نَفَس‌هایی که ما می‌کشیم تسبیح و ذکر است. حتی اگر خوابیدیم، خوابمان هم عبادت است. در این ضیافت باشکوه، همه‌ی شیاطین در غل و زنجیرند و به ما هرگز آسیبی وارد نمی‌کنند، مگر اینکه خودمان زنجیرشان را باز کنیم و کلید بازکردن قفل و زنجیرشان، گناه و معصیت و فراموشی یاد خداست!
نکته‌ی دیگر اینکه ملائکه‌ی رحمت، در ماه مبارک رمضان که سرتاسرش مهمانی است، کاملا مواظب و مراقبمان هستند. پس باید با توجه به خدا، احسان و نیکوکاری، ما نیز از حضورشان مراقبت کنیم و قدر و قیمت این حضور سرتاسر مهرشان را به خوبی بدانیم! عزیزانی که عذر شرعی ندارند و می‌توانند روزه بگیرند خوشا به حالشان، آنهائی هم که معذورند و توان روزه گرفتن را ندارند با یاد‌خدا و گفتن اذکار و افطاری دادن و خیرات در حد توانشان تا می‌توانند از این مهمانی استفاده کنند.
عجب ماهی، عجب ضیافتی و عجب صاحبخانه‌ای که فرموده روزه مال اوست و خودش هم پاداش روزه‌های ماست! این یک پاداشی بسیار با عظمت است که خود خدا اجر این روزه‌های من و شماست! پاداشی که به ازای هیچ عبادتی مقرّر نشده و گویای این است که روزه ما را به مقام عبودیت می‌رساند!
در ادامه‌ی این عبودیت و بندگی عاشقانه، کسب مقام والای روحانی «تَبَتُّل» است، یعنی انقطاع و قطع امید از مردم و تنها امید داشتن به الله! و توکل کردن به او! و ثمره این امید و توکل به خدا سلطنت خدا بر قلوب تمام مهمانان عزیز این ماه است.
✍️ حمید حنائی نژاد
11 اسفند 1403 برابر با آخر شعبان 1446

کتب مقدس بودایی

قدیمی‌ترین کتاب مقدس بوداییان تری پیتکه (سه سبد) نامیده می‌شود که شامل سه بخش زیر است:

1-قواعد رهبانیت

2-وسیله‌ی رستگاری

3-مفهوم فلسفی و روانشناسی

مکاتب بودایی

1-مهایانه: یعنی چرخ بزرگ و در چین، کره و ژاپن رواج دارد. یکی از طریقه های عرفانی آن به نام سانسکریت دهیانه یعنی تأمل به چینی چانگ و به ژاپنی زِن شهرت جهانی دارد.

2-هینه یانه: یعنی چرخ کوچک، و در جزیره سیلان (سری لانکا) و کشورهای جنوب شرق آسیا دیده می‌شود.

3-وجریانه: یعنی چرخ الماس، این فرقه در تبت وجود دارد و آیین بودا را با سحر و جادو و توتم پرستی آمیخته کرده است. این آئین لامائیسم هم نامیده شده و عنوان رهبر مذهبی آن دالایی لاما به معنی رئیس دریا گونه است.

* وقتی رهبرشان از دنیا می‌رود راهبان برای یافتن جانشین او به جستجوی کودکی مشغول می‌شوند که در لحظه درگذشت رهبر به دنیا آمده است. سپس این کودک را پرورش داده و پس از فراگیری دانش و مراحل مختلف به مقام رهبری فرقه نائل می‌شود.

* دالایی لامای عصر ما بعد از سرایت کمونیسم چینی به تبت هند رفته و به رهبری و ارشاد مشغول شده است.

زمینه ظهور

در جریان تاریخ سیر مذهب هندوئیسم دو فرقه‌ی مبتدع به ظهور رسیدند که به مسئله غامض زندگانی هندوان یعنی نجات از قانون کارما و رهایی از چرخه سمسار یعنی چرخه‌ای که تولدها و موج‌های پیاپی داشت و بر روح هندوها فشار می‌آورد ظاهر شدند یکی از آن دو فرقه جینیزم و دیگری فرقه بودیسم بود. بودیسم یا همان فرقه‌ی بودایی در سراسر هندوستان وسعت یافت و به خارج از هند، جزیره سیلان (سری لانکا)، خاک برمه (کشور میانمار که در جنوب شرق آسیاست)، کمبودیا (کامبوج که در جنوب شرق آسیاست)، ممالک پهناور شمال مانند چین و کره و ژاپن و تبت و مغولستان انتشار زیادی یافت و برای مشکلات و مهمات زندگی این اقوام راه‌حل و پاسخ‌های رضایت‌بخش ارائه نمود تا جایی‌که برای احتیاجات و نیازمندی‌های بشر وضع شد به عبارت دیگر افزون از دوهزار سال مذهب هندوئیسم در تحت تأثیر دو فرقه جینیسم و بودیسم قرار گرفت و علت آن‌که مردم هند در آغاز نسبت ‌به بودیسم استقبال زیادی کردند همانا استحکام مبانی اخلاقی و روشنی و وضوح و اصول دینی آن‌ها بود در سوالات حیرت‌انگیز هندوها که مشکل حیات را برای آن‌ها به‌صورت دردی رنج‌آور درآورده بود بودیسم و جینیزم هر دو جواب‌های صریح و معلوم بیان می‌کردند و طریقه نجات و راه رهایی را به‌خوبی معلوم می‌نمودند مذهب بودیسم و جینیزم در واقع وقتی‌که ابداع شد واکنشی برعلیه مبادی و افکار منتشرشده برهمنان می‌نمود. در آن زمان یعنی در قرن ششم قبل‌از میلاد سازمان طبقاتی کاست درحال تشکیل و تکوین بود، در آن هنگام که طبقه روحانیون یعنی همان برهمنان مدعی برتری و تفوق اجتماعی بر دیگر طبقات و اصناف اخلاق بودند بسیاری در طبقه امرا و ثروتمندان تسلیم آنان نشده بودند و در برابر ایشان مقاومت می‌ورزیدند و عقایدشان را در مقابل آن‌ها ابراز می‌داشتند و علت اصلی این فشارها این بود که برهمنان می‌گفتند هیچ‌کس به‌جز افراد سلسله برهمنان نمی‌تواند ادوار تکامل روحانی را طی کرده و به نیروانا برسد!. از طرفی برهمنان اعتقاد زیادی به عالم جسم و جسمانیت نداشتند؛ لذا بعضی از صاحبان افکار دقیق بر خلاف عقیده آن‌ها برخاستند و برای عالم جسم و جسمانیت حقیقت و واقعیتی قائل گشته‌اند. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 182-180).

بودا و داستان زندگی او

-بودا به معنی بیدار.

-لقب گوتماشاکیه مونی بنیانگذار مکتب اصلاحی بودیسم.

-فرزند پادشاه شهر کاپیلا وَستو در شمال هند در حدود سال 563 ق.م به دنیا آمد.

-بعد از ازدواج با دخترعمویش یشودهرا دارای پسری به نام راهولا شد و در 29 سالگی شبانه از کاخ گریخت و تحت ارشاد آلارا قرار گرفت و زندگی راهبان را برگزید.

-پس از 6 سال ریاضت های سخت در جنگل‌ها سرانجام وقتی دید با ریاضت به حقیقت نرسیده ناامید شد و ریاضت را کنار گذاشته و به تفکر و مراقبت معنوی روی آورد.

-جهاد اکبر او 6 سال طول کشید و بعد از اینکه 7 هفته زیر درختی که بعدا درخت بیداری نام گرفت با شیطان (مارا) مبارزه کرد و در نهایت به حقیقت رسید و بودای مشهور کنونی شد.

-40 سال مسافرت فراوان آئین خود را در هند تبلیغ کرد. و به اصلاح افراد خصوصا پسرعمویش آننده مشغول شد.

-سرالنجام در 80 سالگی حدود سال 483 ق.م به نیروانه پیوست.

-نقل داستان بودا به زبان عربی به داستان بلوهر و یوذاسف بین مسلمانان رواج پیدا کرد.