استاد بزرگوارم حضرت آیتالله سید یدالله یزدانپناه: سلوک در اسلام تنها یک امر فردی و درونی نیست، بلکه بستر حقیقی آن اجتماع است. ایشان با استناد به آیات متعدد قرآن میفرمایند ایمان، تقوا و یقین در مراحل خود، هم سیر باطنی دارند و هم برونداد اجتماعی. و این نگاه، نقدی است بر برداشتهای فردگرایانه از تقوا و عرفان و تأکید دارد که ایمان تنها در پستو و خلوت حاصل نمیشود، بلکه در متن اجتماع است که عمق مییابد و تثبیت میگردد.
پ.ن: ایشان اخیرا از اصطلاح «سلوککده اجتماعی». استفاده میکنند اصطلاح سلوککده ترکیب جدیدی که در متون کلاسیک عرفانی و فلسفی پیشینهای ندارد. در منابع علمی و پژوهشی، واژههایی مانند سیروسلوک، خانقاه، یا برنامه سلوکی رایج بودهاند، اما سلوککده بهعنوان یک اصطلاح مستقل و مصطلح تاکنون به کار نرفته است.
به نظر میرسد این واژه برای نخستین بار توسط آیتالله یزدانپناه در فضای علمی معاصر مطرح شده است. مقصود از این عبارت جدید این است که جامعه دینی باید به یک سلوککده عمومی تبدیل شود.
نمونه تاریخی آن، فضای جبهههای دفاع مقدس و دوران دفاع مقدس 12 روزه بود؛ جایی که حالوهوای عمومی کشور تغییر کرد و مردم عزیز ایران خصوصا خیلی از جوانان عاشق ایران و وطن به مراتب بالای انسانیت و ایثار و احسان رسیدند. این موضوع نشان میدهد که سلوک اجتماعی قدرتی دارد که سلوک فردی ندارد! از ضعیفترین افراد اجتماع تا عالیترین آنها را در بر میگیرد و دمبهدم همه را در حد استعداد و توانشان به تعالی میرساند. ✍️ حمید حنائی نژاد
(کاست (Caste)، مشتق از اصطلاح پرتقالى 'کاستا' (Casta) به معناى نژاد، تبار و اصل است که براى اولین بار در قرن شانزدهم در مورد نظام موجود جامعهی هند بهکار رفته است)
آریانها ابتدا مردمی بانشاط و امیدوار بودند و این حالات آنها در میان اوراد ودایی آشکار است ولی حدود 500 سال قبل از میلاد که نظام طبقاتی هند (کاست) به چهار صنف زیر در جوامع آنها شکل گرفت و عقایدی مانند تناسخ (سمساره) و کارما (علت و معلول) در میانشان رسوخ پیدا کرد کم کم اندیشه انکار نفس و ترک دنیا و مبانی فلسفه و عرفان در آنها بوجود آمد و شاید انتقال زندگی از صحرا و بیابان به سرزمین گرم و مرطوب و آب و هوای مهیج اعصاب آهسته آهسته میل به منزوی شدن و گمنامی را در آنان ایجاد نمود و آن زور و نیروی بدنی رو به کاهش رفت. (ر.ک: ناس، جان، تاریخ ادیان: 177).
* در کتاب مقدس هندى عهد باستان چنین تصور شده که چهار کاست اصلى از: دهان، بازوها، رانها و پاهاى 'برهما' (Brahma)، خلق شده است.
برهمنان یا روحانیون
رجال و روحانیون دینى که والاترین مقام را داشتند و از دهان برهما خلق شده و انتظام و اداره جامعه بهدست آنها است. در اواخر قرن هفتم قبل از میلاد برهمنان صاحب قدرت شدند و امرا و حاکمان از طریق توجهات عالمان روحانی کسب نیرو می کردند و به وسیله ای ادای مناسک و تلاوت ادعیه و تقدیم قربانی از آن عالم یاری می جستند. همین امر باعث شد که روحانیون مرتبه ای بلند یافتند به گونه ای که نفوذ آنها از زمین تا آسمان بسط یافت. کتاب مقدس برهمنان به جز کتاب وداها، کتاب «اوپنیشادها» است. این کتاب بزرگ ترین تفکر و اندیشهی عرفانی در تاریخ هند به حساب میآید.
کاشاتریاها یا اشراف و امرا
نظامیان اشرافى که همان حکمرانان محلى بودند و وظیفه آنها حفظ و نظم و امنیت بود و از بازوهاى برهما بهوجود آمدهاند.
ویاسیاها
تجار و کشاورزانکه از رانهاى برهما خلق شدهاند.
شودرهها یا سودراها
فروترین مقام را داشتند و در خدمت سایر کاستها بودند و از پاهاى برهما بهوجود آمدهاند.
* نجسها (Untouchables) خارج از این طبقات بودند!
ناپاکان یا نجسها که پستترین مرتبه اجتماعى را دارا بودند. اینها خارج از کاست (Out Caste) بهحساب مىآمدند که از همهی حقوق اجتماعى محروم بودند و آنان را نجس مىدانستند. این گروه که اکثراً از اعقاب بومیان سرزمین هند بودند، عموماً بهصورت حاشیهاى و در شرایط بسیار رقتآورى همچون کرم زباله بهسر مىبرند و پیوسته با یکدیگر در نزاع هستند. باید دانست که عدهی آنها را در حدود ۴۰ تا ۷۰ میلیون نفر تخمین زدهاند و به ۲۸۰ دسته تقسیم مىشوند.