وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هندوئیسم» ثبت شده است

مقاله نگاهی به تثلیث در آئین مسیحیت  دانلود

مقاله ادیان و مذاهب مفهوم «فرجام شناسی» و «سرزمین موعود» در یهودیت و مسیحیت  دانلود 

مقاله ادیان و مذاهب یهودیت  دانلود 

مقاله ادیان و مذاهب هندوئیسم  دانلود 

مقاله امشاسپندان در آئین زردشتی  دانلود 

مقاله انتظار موعود در آئین یهود  دانلود 

مقاله اوپانیشادها منشا تجلیات معنوی هند  دانلود 

مقاله آشنائی با مسیحیت مروری براعتقادات مسیحیت بخش نخست  دانلود  

مقاله بررسی پیش بینی‌های اسلام و مسیحیت درباره مهدی و مسیح توافق یا تقابل ؟!  دانلود  

مقاله بررسی تطبیقی پیشگویی های آخرالزمان در اسلام، یهودیت و مسیحیت  دانلود 

مقاله بررسی تطبیقی مفهوم و حقیقت «مراقبه» در عرفان اسلامی و عرفان بودایی  دانلود 

مقاله بررسی تطبیقی موعودباوری در اسلام، مسیحیت و یهودیت  دانلود 

مقاله بررسی مسئله تناسخ ملکوتی در نگاه علامه حسن زاده آملی (ره)  دانلود 

مقاله بررسی مفهوم وحدت اضداد در اندیشه‌ی عرفانی لائوزه با تکیه بر کتاب تائوته‌چینگ  دانلود  

مقاله بررسی و نقد فرضیه کارما از نگاه حکمت متعالیه  دانلود 

مقاله پژوهشی در دین سیک  دانلود 

مقاله پولس و انحرافات او در مسیحیت  دانلود 

مقاله تاملی در سیر تاریخی مکتب فکری «یین-یانگ»  دانلود 

مقاله تأملی در مکتب تائوئیسم  دانلود 

مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق  دانلود 

مقاله تناسخ و اقسام آن با تاکید بر تناسخ ملکوتی در فلسفه ملاصدرا و متون دینی شیعه  دانلود 

مقاله توحید اسلام و تثلیث مسیحیت  دانلود 

مقاله جلوه‌های عرفان نظری در حماسه‌های منظوم فارسی رامایانا  دانلود 

مقاله حقایقی درباره یهودیت  دانلود 

مقاله درآمدی بر مطالعه مقایسه‌ای عرفان اسلامی و ذن بودایی  دانلود 

-این آئین در اروپا و آمریکا چندان معروف نیست و منحصرا در پنجاب (شمال غرب هندوستان) وجود دارد. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 333).

-در قرن دهم میلادی سلاطین مسلمان (غزنوی‌ها) به هندوستان تاخته و دارای قدرت عظیمی شده بودند، در قرن یازدهم پادشاهان اسلام ابتدا بر سراسر شمال غربی هندوستان تسلط یافتند و سپس با شور و حرارتی بسیار قدرت خود را بسط داده و غالب خاک کشور هند را مسخر خود ساختند. دو قرن بعد یکی از متفکرین هند که از مصلحین به‌نام آن کشور است موسوم به راماناندا فرقه‌ای در داخل مذهب ویشنوییزم به وجود آورد، در میان شاگردان وی شخصی بود که بعدها از استادش بزرگ‌تر شد و او نیز به نوبه خود در تهیه مقدمات ظهور نانک (مبدع سیکهیزم) عامل مؤثری بود، این شاگرد که بعداً به مقام استادی رسید شخصی به‌نام کبیر بود، هنوز پیروان کبیر موجود هستند، کبیر فردی صاحب‌نظر و روشن‌دل بود که تحت تعالیم علمای اسلامی هند اصنام را انکار نموده و حرمت بت‌پرستی را از آنان تعلیم گرفته بود و هندوها را بر بت‌پرستی ملامت می‌کرد و می‌گفت خداوند بالاتر از آنست که در پیکری از سنگ یا فلز جای گزیند و یا از بندگان خود به انجام مناسک صوری مانند عبادات ظاهری، تلاوت کتاب، زیارت، رهبانیت، غسل در فلان رود و یا طواف دور فلان معبد راضی گردد، بلکه آن‌چه خداوند از بندگانش خواسته همانا طهارت نیت و تذهیب اخلاق با خلوص نیت است و اگر کسی به خدای یگانه خالصانه محبت ورزد خداوند او را از رنج و تعب قانون کارما خلاصی خواهد بخشید و به‌عبارت‌ دیگر برای ‌اینکه دولاب توالد پیاپی و تناسخ مکرر برای او خاتمه پذیرد تنها راه ساده و عملی آنست که آن شخص حق‌تعالی را از صمیم قلب دوست داشته و روح او از عشق معبود مطلق مالامال گردد کبیر به‌علاوه کتب اربعه ودا را تنها منشاء و مأخذ دین ندانسته بلکه به برهمنان هندو و ملاهای مسلمان هر دو تاخته و فکر آن‌ها را جامد و در چار دیوار عبادات صوری محدود دانسته و گفته مرد سالک باید از مرشدی روحانی (که او را به زبان محلی پنجاب گرو یعنی معلم می‌نامند) استفاده کند، ازاین‌رو می‌توان گفت که نانک بر روی این تعالیم اخلاقی دین خود را بنیاد نهاد و غالباً به گفته‌های کبیر استشهاد کرد و قول او را حجت قاطع دانست. (ر.ک: همان: 334-336).

-آیین سیک در هند مربوط به حدود پانصد سال پیش در زمان تولد بنیان‌گذار این دین به‌نام گرو نانک (نانک اسم وی و لقبش گرو بوده) در پنجاب به وجود آمد.

-چهارمین دین رسمی هند به‌شمار می‌آید، اعتقادات و تعالیم گورو نانک درکتاب مقدس گرانت تدوین گردیده است.

-کتاب مقدسِ «گرانت صاحب» به زبان شعر و منظوم است و هر سیک موظف است این متن مقدس را از گرو یا معلم دینی بیاموزد و این متن مقدس را روزانه در معبد به‌همراه نغمه موسیقی بخواند.

-چیزی که دین سیک را از سایر ادیان هند جدا کرده مبانی اعتقادی جدیدی است که توسط نانک مطرح ‌شده به‌عنوان مثال، نانک دینِ سیک را به‌عنوان امری آسمانی می‌شناسد و این نگاهی متفاوت با ادیان هندوئیسم مانند جینیسم و بودائیسم دارد و لذا راه را برای ورود مردم به دین تازه باز نموده است.

-نانک معتقد بود که تمام تعالیم او نتیجه‌ی الهام و مکاشفه وی است و می‌گفت من کلام الهی را که به سویم می‌آید گزارش می‌کنم و این سرودها از اشراق درونی و از روحی که با مطلق دمساز شده است سرچشمه می‌گیرد.

-برخی معتقد هستند که دین سیک از اسلام تأثیر گرفته، اما این مطلب صحیح نیست، بنابراین با بررسی بر روی آیین و اعتقادات دین سیک متوجه می‌شویم که دین سیک راه دیگری را انتخاب نمود که با دو دین اسلام و هندو متفاوت است.

-در دین جدید سیک، نانک تلاش کرده تا با تجربه‌های شخصی و مکاشفه‌های عارفانه به ایجاد دینی جدید بپردازد و تحولی را در ساختار اجتماعی، فرهنگی و دینی هندوییسم ایجاد نماید. (ر.ک: آبسالان، محبعلی، (بهار1391)، تحولات دینی آئین سیک در پرتو ادیان بزرگ هند، فصلنامه مطالعات شبه قاره، سال چهارم، شماره دهم، صص: 7-26).

تعالیم و گوروهای بعد از گورو نانک

تعالیم سیک:

-پرداختن به انسان و اهمیتی که خدا برای انسان قائل است. از اولویت اندیشه‌های نانک بوده است. (ر.ک: همان).

-اصل توحید یعنی ایمان به خدای واحد و قادر و خالق که نانک او را حق لقب داد.

-علاج درد این است که دائما به یاد خدا بوده و نام خدا را تکرار کرد.

-رسوم هندوها را انکار کرد و بت پرستی آنان را تخطئه فرمود. و معتقد بود باید اعمال یک سیک از روی طهارت قلبی باشد و تعقل پیشه کند و معلمان را خدمت کند و مانند شخص گرسنه که به دنبال طعام است حق تعالی را طلب کند.

-یک زن به عنوان همسر برگزیند و به دیگر زنان به دیده‌ی میل و رغبت نگاه نکند.

-حق انسان‌ها را تضییع نکند. از معاشرت نااهلان بپرهیزد و با نیکان مصاحبت نماید.

-اصل تسلیم و رضا در تعالیم نانک مشهود است.

-متاسفانه آئین سیک به مرور زمان تبدیل به یک فرقه جنگی و سیاسی شد.

(ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 339-342).

-بعد از گورونانک 9 گورو دیگر جانشین او شدند. با بررسی تاریخ تحولات آیین سیک در دوران نه گوروی جانشین نانک با تفاوت‌های بسیاری در شیوه‌ی رهبری آنان مواجه می‌شویم. در دوران پنج گوروی اول آیین سیک امور معنوی و عرفانی مورد تأکید قرار می‌گیرد، درحالی‌که محور آموزه‌های ششمین گورو و تا دهمین و آخرین گوروی سیک بیشتر تحسین شجاعت و گسترش روحیه سلحشوری است، این تغییر رویه گورو‌ها نه به‌جهت انحراف بلکه به‌سبب مقتضیات دورانی بود که آنان رهبری جامعه سیک را برعهده داشته‌اند. (ر.ک: سامانیان، صمد، مافی تبار، آمنه، (بهار1389)، آشنائی با گوروهای آئین سیک، فصلنامه مطالعات شبه قاره، سال دوم، شماره دوم، صص: 52-35). 

پنج نشانه‌ی یک سیک

1-کِش (kesh): کوتاه نکردن موهای بدن، تسلیم در برابر اراده‌ی الهی است. و حفظ مو باعث حالت معنوی و تشبّه به عرفا و پیامبران می‌گردد.

2-کَنگا: همراه داشتن شانه برای مرتب کردن و تمیز کردن موها.

3- کَرپان: همراه داشتن خنجر به نماد شجاعت.

4-کَرا: دستبند فلزی به منظور یادآوری مبانی طریقت و تذکر این مطلب که یک سیک همیشه بنده‌ی خداست.

5-کَچهر: شلوار کوتاه برای جلوگیری از تمایلات جنسی نامشروع. (ر.ک: همان).

 

پ ن: سیک ها در ایران

به نقل از پایگاه خبری مفاز طی سال‌های اخیر پیروان ادیان و فرقه‌های مختلف منحرف از جمله مسیحیت، بهائیت، وهابیت، زرتشت، شیطان پرستی و نیز برخی فرقه‌های عرفانی‌های کاذب، برای جذب هر چه بیشتر نیرو و منحرف کردن افکار شیعیان به ویژه جوانان، بر فعالیت‌های تبلیغاتی خود افزوده‌اند.

پیروان آئین «سیک» در ایران نیز که تعداد آنان بسیار اندک است، در حال فعالیت برای جذب هر چه بیشتر نیرو و ترویج افکار و اندیشه‌های منحرف خود هستند. بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که پیروان این آئین، فضای مجازی را بهترین عرصه برای فعالیت تبلیغاتی خود یافته‌اند از همین رو ملاحظه می‌شود که تعدادی وبلاگ شخصی و گروهی به زبان فارسی توسط پیروان آئین «سیک» راه‌اندازی شده است.

جینیسم (مذهب ریاضت)

-جینیسم به معنای پیروز در قرن ششم قبل از میلاد بوجود آمد. بنیانگذار این آیین شخصی به نام مهاویرا  است.

-جینیسم مانند بودیسم فرقه‌ای برای نجات هندوئیسم از قانون کارما و چرخه‌ی سمساره ظاهر شد، ولی بعد از دو هزار سال که هندوئیسم از این دو فرقه (جینیسم و بودیسم) متأثر شده بود، دوباره هندوئیسم بر آن دو برتری یافت.

-جینیسم با اینکه به صورت یک مذهب مستقل و دارای اصول درنیامد ولی هم اکنون در سرزمین هند موجود است و پیروان زیادی دارد.

-جینیسم در حقیقت واکنش شدیدی بود به ادعای برتری برهمنان بعد از تأسیس نظام طبقاتی کاست در قرن ششم ق.م؛ لذا شخص مهاویرا که بانی این فرقه بود و در طبقه‌ی امرا و اعیان وجود داشت تسلیم برهمنان نشد و عقائد خود را در مقابل آنها بیان می‌کرد. خصوصا مهاویرا در مقابل این تفکر برهمنان که طی کردن ادوار تکامل روحانی و رسیدن به نیروانا را مخصوص به خود می‌دانستند مقاومت نمود. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 182-180).

-مکتب جینیزم با انکار خدایان، نقش کتب مقدس را رد نمود و با اتکا به این‌که فقط باید از نفس خویش یاری جست هرگونه دعا به درگاه خدایان را از طریق کتب مقدس منکر شد و اشاره نمود که استعانت از کتب مقدس و برهمنان بی‌فایده است. (ر.ک: آبسالان، محبعلی، (بهار1391)، تحولات دینی آئین سیک در پرتو ادیان بزرگ هند، فصلنامه مطالعات شبه قاره، سال چهارم، شماره دهم، صص: 7-26).

-پیروان جینیسم به مرور زمان با این عقیده‌ی برهمنان که حول وحدت و بازگشت تمام موجودات به یک واحد اصلی بود مخالفت کردند و سرانجام قائل به موجودیت استقلالی و ذاتی برای تمام موجودات اعم از جمادات، نباتات و حیوانات شده و سرانجام منکر حقیقت وجود جان کیهانی گشتند و این حقیقت را با هر تعبیری اعم از: شخص اول، ذات متعالی، موجود مجرد و محیط بر کل، انکار نمودند. عاقبت این انکار منجر به انکار و الحاد وجود باری تعالی گردید.  (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 182-180).

مهاویرا و داستان زندگی او

-ناتاپوتا واردامانا (Nataputta Vardhamana) نام اصلی وی بود و لقب او مهاویرا به معنای مرد بزرگ یا پهلوان بزرگ بود. او در قرن ششم قبل از میلاد در خانواده‌ای اشرافی در هند متولد شد.

-علی رغم زندگی مرفهی که در کاخ پدرش داشت و 5 خادمه و پرستار به او رسیدگی می‌کردند یک روز در بیرون از شهر با دیدن جماعتی از راهبانی که تارک دنیا شده بودند و جزء سازمان مرتاضان پارشوا بودند، مفتون و شیفته‌ی مرتاضی شده و بعد از حیات پدرش در سن 30 سالگی بعد از اجازه‌ی برادر بزرگش به آن گروه پیوست.

-مهاویرا ابتدا در صومعه‌ی راهبان که بیرون از شهر بود رفت و بر حسب رسوم آنها نخست تمام لباس‌های پر زرق و برقش را از تن درآورده و لباسی ساده بر تن کرد. و موهای سرش را تراشیده و سوگند یاد کرد که بدن خودش را فراموش کند! و تمام رنج‌هایی را که از طرف نیروهای غیب الهی و یا از طرف انسان‌ها یا حیوانات بر او وارد می‌شود تحمل کند.

-بعد از چند ماه در سلوک به استقلال رسید و لباس ساده را هم از خود دور کرده و برهنه در صحراها و روستاهای هندوستان قدم گذاشت!. ماهاویرا دو عقیده اصلی داشت:

1-نجات روح از تمامی دردها و شرورِ چرخه‌ی سمساره، که موکشه نامیده می‌شد، بدون تحمل کردن ریاضت‌های سخت امکان‌پذیر نیست.

2-طهارت و پاک کردن نفس فقط با پیروی از قاعده‌ی اهیمسا (آزار ندادن هیچ ذی روحی) میسر است.

-در هیچ جایی بیش از یک روز توقف نمی‌کرد مگر ایام موسم بارندگی که چهار ماه متوقف می‌ماند چون با راه رفتن ممکن بود جانداران زیر پایش از بین بروند در حالی که او به اهیمسا (آزار ندادن هیچ ذی روحی) پایبند بود. در هنگام راه رفتن نیز یک جارو داشت که با آن مقابل خود را تمیز می‌کرد تا حشرات ریز و جانداری را نکشته باشد.

-طعام خام نمی‌خورد، در کشکول خود غذایی که از گوشت جانداران نبوده و گدایی شده از دیگران بود را تناول می‌کرد، در سرما به دور از آتش و در گرما مقابل حرارت سوزان زانو به بغل گرفته و به مراقبه و تفکر می‌پرداخت.

-وی بعد از اذیت و آزاری که از طرف مردم به او می‌رسید و بعد از 12 سال ریاضت‌های سخت به دولت مقصودش و به نیروانا رسید و به کمال (کوالا) واصل شده و به جین ملقب گشت. و از آن به بعد شروع به تعالیم خود نمود. و بعد از 30 سال تعلیم پیروان خود در سن 72 سالگی از دنیا رفت. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 187-183).

فلسفه و اخلاقیات جینیزم وکتاب‌های مقدس جینیزم

-پیروان مهاویرا مکتب فلسفی و اخلاقی را به جریان انداخته و تعاریف خاصی در مذهب وارد کردند.

-قانون کارما (کرمه) را اینگونه تفسیر کردند:

حاصل اعمال انسان‌ها مثل قشر و پوسته‌ای بر روی روح انسان رسوب یافته و یا به درونش نفوذ می‌کند. و با تولد‌های پی در پی طبقات پوشش از یک ماده خارجی به انواع مختلف بر روی جوهره‌ی روح مانند سنگ شده و روح 5 لایه‌ی با ضخامت پیدا می‌کند. و انسان باید با اعمالش آنها را از میان برده و جوهره‌ی روحش را دوباره لطیف کند.

-عقیده‌ی جین‌ها در مورد نسبت جسم با روح یا ماده با معنا: ماده از نظر آنها دارای مراتب بوده و از لطیف و رقیق شروع شده تا به صلب و ضخیم می‌رسد. لطیف‌ترین نوع ماده به ماده‌ی کارما معروف است، و معتقدند که وقتی روح با شهوت به جنبش می‌آید این ماده در روح صورت بسته و روح با نفوذ این ماده به درونش غلیظ شده و کم کم قشری نازک روی آن قرار می‌گیرد و این نفوذ ماده داخل روح و غلظت روح در دوران تناسخ و انتقال روح تاثیر دارد. و یک جین باید آن ماده کارما را از خود با اعمال خوب و اخلاق پسندیده دور کرده و در واقع آن را ذوب سازد.

-از هیچ انسان و کتابی نباید کمک خواست و تنها نفس خود انسان به یاری خودش می‌آید. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 190-187).

-کتاب‌های دینی جینیزم: 39 کتاب به آنها منسوب است، مانند: پرکرنه‌، آگمه و سیدانته.

اهیمسا (Ahimsa)

-اهیمسا همانطور که بیان شدآزار ندادن هیچ ذی روحی است.

عهدهای پنج‌گانه‌ی راهبان و مرتاضان جین (تعهدات جین‌ها در ابتدای ایمان آنها)

1-من از قتل و آزار و اذیت کردن تمام موجودات زنده پرهیز خواهم کرد و به آن رضایت نخواهم داد و مانع از آزار آن خواهم شد و تا زنده هستم این عمل را گناهی بزرگ دانسته و جسماً و روحاً و در کردار و گفتار از آن اجتناب و دوری خواهم نمود.

2-من از هر قول و فعلی که منجر به غضب یا حرص یا خوف یا شادی باشد پرهیز می‌نمایم و دروغ نمی‌گویم و دیگران را از دروغ‌گویی منع می‌کنم و به کذب رضا نمی‌دهم.

3-من از تملک هر چیز که به من عطا نشده در روستا و در شهر و در جنگل، خواه کم و یا زیاد باشد اجتناب می‌کنم.

4-من لذت‌ها و شهوت‌های جنسی را بر خود حرام می‌دانم و این کردار را برای دیگران نیز رضا نمی‌دهم.

5-من از هر علاقه‌ی اندک یا بسیار به اشیا، اعم از جاندار و بی‌جان خودداری خواهم کرد و برای دیگران نیز این‌چنین علاقه‌ی مادی را نپسندیده و رضایت نخواهم داد. (این تعهد مهم‌تر و سخت‌تر از بقیه تعهدات است)

-نظر مهاویرا در مورد زنان: مهاویرا محبت به زن را بزرگ‌ترین سبب فتنه و ابتلا در جهان دانسته که عاقبت به دردها و جهنم منتهی می‌شود!!. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 191-190).

عهدهای دوازده‌گانه‌ی مردم عادی

1-هیچ‌وقت عالماً و عامداً جانداری را بی‌جان نکنند و از این‌رو هیچ‌وقت زمین را شخم نمی‌زنند، از شغل قصابی و طباخی یا هر حرفه‌ی دیگری که مستلزم کشتن جانوری است احتراز نمایند. (مهمترین تعهد یک جین عوام)

2-هیچ‌وقت دروغ نگویند.

 3-هیچ‌وقت دزدی نکنند و در مالی که به آن‌ها عطا نشده تصرف ننمایند.

4- از شهوت‌پرستی بپرهیزند و از این‌رو زن و شوهر باید به همدیگر وفادار مانده از کردار و گفتار و پندار ناپاک دوری جویند.

5- از حرص خودداری کنند و در مال دنیا به قلیلی قانع شده زیادی را رها کنند.

6- از هر عملی که موجب فتنه و ابتلای نفس و ارتکاب گناه است مثلاً مسافرت تفریحی و امثال آن خویشتن را نگاه دارند.

7- از اشیا و لوازم روزانه زندگانی به حداقل اکتفا نمایند.

8-همیشه مواظب باشند در دام شرور و خطایا نیافتند.

9- زمان معینی را مخصوص ترک نفس و زهد از جهان مادی نمایند.

10- همه‌روزه وقت معینی را به مراقبه و تفکر در باطن خود صرف سازند.

11- بعضی ایام را در زندگانی ترک دنیا کرده و به روش راهبان و مرتاضان روز بگذرانند.

12- به همه‌ی افراد خصوصاً به مرتاضان و تارکان دنیا صدقه از روی صدق تقدیم کنند. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 192-191)

فرقه‌ها (آسمان جامگان و سفید جامگان)

-در حدود سال 79 قبل از میلاد میان پیروان جینیزم در مورد حدود برهنگی اختلاف به‌وجود آمد و آنها دو فرقه شدند:

1- آسمان جامگان: آنها هیچ لباسی را نپذیرفتند و نزد آنها کتاب پرکرنه مقدس است.

2- سفید جامگان: آنها گفتند استفاده‌ی اندکی از پارچه جایز است. گاندی رهبر انقلاب هندوستان تنها از پارچه سفید استفاده می‌کرد. کتاب‌های مقدس سفید جامگان عبارتند از: آگمه و سیدانته.

*توجه: امروزه حدود دو میلیون جین در هندوستان مناطق غرب و شمال غرب و مرکز و جنوب هند ساکن هستند و لباس کامل پوشیده و به‌جای گدایی در حال تجارت هستند و وضع اقتصادی خوبی هم دارند و تنها قدیسان آنان به آن وضع عجیب و غریب روی می‌آورند.

کتب مقدس بودایی

قدیمی‌ترین کتاب مقدس بوداییان تری پیتکه (سه سبد) نامیده می‌شود که شامل سه بخش زیر است:

1-قواعد رهبانیت

2-وسیله‌ی رستگاری

3-مفهوم فلسفی و روانشناسی

مکاتب بودایی

1-مهایانه: یعنی چرخ بزرگ و در چین، کره و ژاپن رواج دارد. یکی از طریقه های عرفانی آن به نام سانسکریت دهیانه یعنی تأمل به چینی چانگ و به ژاپنی زِن شهرت جهانی دارد.

2-هینه یانه: یعنی چرخ کوچک، و در جزیره سیلان (سری لانکا) و کشورهای جنوب شرق آسیا دیده می‌شود.

3-وجریانه: یعنی چرخ الماس، این فرقه در تبت وجود دارد و آیین بودا را با سحر و جادو و توتم پرستی آمیخته کرده است. این آئین لامائیسم هم نامیده شده و عنوان رهبر مذهبی آن دالایی لاما به معنی رئیس دریا گونه است.

* وقتی رهبرشان از دنیا می‌رود راهبان برای یافتن جانشین او به جستجوی کودکی مشغول می‌شوند که در لحظه درگذشت رهبر به دنیا آمده است. سپس این کودک را پرورش داده و پس از فراگیری دانش و مراحل مختلف به مقام رهبری فرقه نائل می‌شود.

* دالایی لامای عصر ما بعد از سرایت کمونیسم چینی به تبت هند رفته و به رهبری و ارشاد مشغول شده است.

نظام بودائی

در سبک و روش بودا دیرهایی به‌نام سانگ‌ها به وجود آمد که دارای قواعد و آدابی بودند این قواعد در کمال سادگی برگزار می‌شد و عبارت بود از پوشیدن جامه زرد و تراشیدن موی سر و ریش و گرفتن کاسه گدایی در دست و بالاخره در ساعت مقرر آرامش گزیدن و به مراقبه و تفکر و تکرار کلمات هات تصدیق مشغول بودن به هر بودایی همه‌روزه این سخنان را تکرار می‌کرد من به بودا متوسل می‌شوم و من به شریعت حق (دهارما) ایمان می‌آورم و در پناه سانگ‌ها آرام می‌جویم.

 یک بودایی باید ۱۰ قانون اخلاقی زیر را رعایت کند:

 ۱ اجتناب از بی جان کردن جانوران ۲ دوری کردن از تصرف در مالی که به شخص اعطا نشده است 3 پرهیز از بی عصمتی و ناپاک‌دامنی ۴ احتراز از مکر و فریب ۵ خودداری از مستی و شراب‌خواری ۶ خودداری از پرخوری و شکم‌پروری مخصوصاً هنگام بعدازظهر ۷ چشم پوشیدن از تماشای رقص و آواز طربناک و تماشای لهو و لعب ۸ دوری از استعمال زیورها و عطریات و آرایش‌ها ۹ نخفتن در بسترهای نرم ۱۰ دوری از قبول زر و سیم.

- ۴ قانون اول با ۴ قاعده از عهد و پیمان جین‌ها نیز مشترک است و می‌توان گفت که اصل میانه‌روی و اعتدال، شالوده و بنیان قواعد اخلاقی بودا است.

- هر بودایی باید به این راه و روش یقین داشته باشد و وفادار بماند و اگر برخلاف آن‌ها وقتی عملی مرتکب شود باید در حضور راهبان دیر در مجمعی که ماهی ۲ بار منعقد می‌شود به گناه خود اعتراف کند بودا.

- در ابتدا به ورود زنان در صف معتقدان و پیروانش رضایت نمی‌داد اما چون طلب زنان از حد گذشت عاقبت بودا اجازه داد که دیرهای مخصوص زنان بودایی تشکیل شود. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 208-206).

زمینه ظهور

در جریان تاریخ سیر مذهب هندوئیسم دو فرقه‌ی مبتدع به ظهور رسیدند که به مسئله غامض زندگانی هندوان یعنی نجات از قانون کارما و رهایی از چرخه سمسار یعنی چرخه‌ای که تولدها و موج‌های پیاپی داشت و بر روح هندوها فشار می‌آورد ظاهر شدند یکی از آن دو فرقه جینیزم و دیگری فرقه بودیسم بود. بودیسم یا همان فرقه‌ی بودایی در سراسر هندوستان وسعت یافت و به خارج از هند، جزیره سیلان (سری لانکا)، خاک برمه (کشور میانمار که در جنوب شرق آسیاست)، کمبودیا (کامبوج که در جنوب شرق آسیاست)، ممالک پهناور شمال مانند چین و کره و ژاپن و تبت و مغولستان انتشار زیادی یافت و برای مشکلات و مهمات زندگی این اقوام راه‌حل و پاسخ‌های رضایت‌بخش ارائه نمود تا جایی‌که برای احتیاجات و نیازمندی‌های بشر وضع شد به عبارت دیگر افزون از دوهزار سال مذهب هندوئیسم در تحت تأثیر دو فرقه جینیسم و بودیسم قرار گرفت و علت آن‌که مردم هند در آغاز نسبت ‌به بودیسم استقبال زیادی کردند همانا استحکام مبانی اخلاقی و روشنی و وضوح و اصول دینی آن‌ها بود در سوالات حیرت‌انگیز هندوها که مشکل حیات را برای آن‌ها به‌صورت دردی رنج‌آور درآورده بود بودیسم و جینیزم هر دو جواب‌های صریح و معلوم بیان می‌کردند و طریقه نجات و راه رهایی را به‌خوبی معلوم می‌نمودند مذهب بودیسم و جینیزم در واقع وقتی‌که ابداع شد واکنشی برعلیه مبادی و افکار منتشرشده برهمنان می‌نمود. در آن زمان یعنی در قرن ششم قبل‌از میلاد سازمان طبقاتی کاست درحال تشکیل و تکوین بود، در آن هنگام که طبقه روحانیون یعنی همان برهمنان مدعی برتری و تفوق اجتماعی بر دیگر طبقات و اصناف اخلاق بودند بسیاری در طبقه امرا و ثروتمندان تسلیم آنان نشده بودند و در برابر ایشان مقاومت می‌ورزیدند و عقایدشان را در مقابل آن‌ها ابراز می‌داشتند و علت اصلی این فشارها این بود که برهمنان می‌گفتند هیچ‌کس به‌جز افراد سلسله برهمنان نمی‌تواند ادوار تکامل روحانی را طی کرده و به نیروانا برسد!. از طرفی برهمنان اعتقاد زیادی به عالم جسم و جسمانیت نداشتند؛ لذا بعضی از صاحبان افکار دقیق بر خلاف عقیده آن‌ها برخاستند و برای عالم جسم و جسمانیت حقیقت و واقعیتی قائل گشته‌اند. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 182-180).

بودا و داستان زندگی او

-بودا به معنی بیدار.

-لقب گوتماشاکیه مونی بنیانگذار مکتب اصلاحی بودیسم.

-فرزند پادشاه شهر کاپیلا وَستو در شمال هند در حدود سال 563 ق.م به دنیا آمد.

-بعد از ازدواج با دخترعمویش یشودهرا دارای پسری به نام راهولا شد و در 29 سالگی شبانه از کاخ گریخت و تحت ارشاد آلارا قرار گرفت و زندگی راهبان را برگزید.

-پس از 6 سال ریاضت های سخت در جنگل‌ها سرانجام وقتی دید با ریاضت به حقیقت نرسیده ناامید شد و ریاضت را کنار گذاشته و به تفکر و مراقبت معنوی روی آورد.

-جهاد اکبر او 6 سال طول کشید و بعد از اینکه 7 هفته زیر درختی که بعدا درخت بیداری نام گرفت با شیطان (مارا) مبارزه کرد و در نهایت به حقیقت رسید و بودای مشهور کنونی شد.

-40 سال مسافرت فراوان آئین خود را در هند تبلیغ کرد. و به اصلاح افراد خصوصا پسرعمویش آننده مشغول شد.

-سرالنجام در 80 سالگی حدود سال 483 ق.م به نیروانه پیوست.

-نقل داستان بودا به زبان عربی به داستان بلوهر و یوذاسف بین مسلمانان رواج پیدا کرد.

آرَنیَکه‌ها (از متون دینی هند)

آرنیکه‌ها حدود سال ۷۰۰ق‌م در هند تصنیف شده‌اند و حاوی تأملات فلسفی و آگاهی‌هایی دربارۀ آدابی سری هستند که باید به وسیلۀ افراد معینی‌ انجام گیرد. این متون برای کسانی تدوین شده است که تشرف یافته‌اند، یعنی برای گوشه ‌نشین‌هایی که در جنگل‌ها عزلت می‌گزیدند و دیگر در مناسک قربانی شرکت نمی‌کردند، یا شاگردانی که در خلوت جنگل دور از آبادی از معلمشان درس می‌گرفتند. نقش آرنیکه‌ها ارائۀ توضیحات رمزی از معانی تمثیلی آیین‌های عبادی، و بحث دربارۀ معنای باطنی قربانی است که از مراقبه حاصل می‌شود و با اجرای عملی و ظاهری قربانی کردن متعارض است.

اوپانیشادها

* «اوپانیشادها» بخش آخر «وداها» است که آن را «ودانتا» یا «پایان ودا» خوانده‌اند. (ر.ک: اعظم لطفی، فرزانه، اوپانیشادها، منشأ تجلیات معنوی هند، هنر و تمدن شرق » پاییز 1392 - شماره 1: 17- 24 )

** در تقسیم‌بندی آثار مقدس کیش هندو اوپانیشادها را جزو نوشته‌های الحاقی «آرنیکه‌ها» می‌دانند. (همان)

*** سرایندگان اوپانیشادها بنابر سنن هندوان، فرزانگان و شنوندگان احکام حق بودند که در قعر و انبوه جنگل‌های بکر هندوستان خلوت می‌گزیدند و به خویشتن‌کاوی می‌پرداختند. آنها تجارب معنوی را [که از مبدأ فیض ایزدی] بدان‌ها الهام می‌شد و با علم حضوری و اشراق در وجودشان شریان می‌یافت به سیاق وحدت وجود ابراز می‌داشتند و به لباس جملات مرموز می‌آراستند و در قالب افکار ترکیبی و فشرده می‌ریختند. دوران جنگل‌نشینی که با رساله‌های «آرانیاکاها» آغاز شد به اوپانیشادها انجامید که می‌توان از آن به تعبیری به دوران آموزش و پرورش در انبوه جنگل یاد کرد. (همان)

**** براساس نظریه «ماکس مولر»، اوپانیشادها تعلیمات شفاهی است که مرشدان به مریدان نزدیک خود می‌دادند. باید دریافت که اکثر مکاتب مهم نظری در هندوستان و حتی بودیسم از اوپانیشاد سرچشمه گرفته است. (همان)

***** در دوران «اوپانیشادها»، توجه به درک و فهم اتحاد «آتمن» (خویشتنِ خویش) با «برهمن» (حقیقت مطلق) بالا گرفت. آنان می‌گفتند: وقتی تمام ظواهر و مشخصات فردی و اختصاصی خود را کنار بگذاریم، همه آدمیان را دارای خودِ مشترکی می‌یابیم که همان حقیقت مطلق است. (ر.ک: حسینی، سید اکبر، حقیقت غایی در آیین هندو، معرفت 1386 شماره 121)

ادبیات هندوئیزم حماسی (مهابهارات، رامایانه و بهگودگیتا)

مهابهارات

مهابهارات اثر حماسی هندوان روایتگر جنگ پاندوان و کوروها بر سرحکومت منطقه ای به نام هستناپور است. در این جنگ که هیجده روز به طول می انجامد پاندوان برپسرعموهای خود پیروز می شوند. ارجن در میان باقی قهرمانان این کتاب از نظرگاه های متفاوت شبیه رستم، جهان پهلوان شاهنامه است. (ر.ک: قبادی، حسینعلی ؛ صدیقی، علی رضا، (پاییز و زمستان 1385)، مقایسه شخصیت رستم و ارجن در شاهنامه و مهابهارات، پژوهش زبان و ادبیات فارسی »، شماره 7 : 114- 103)

رامایانه

حماسه باستانی هندوستان است که تقریباً در بین سال‌های ۴۰۰ پیش از میلاد تا ۲۰۰ پس از میلاد نگاشته شده‌است. برخلاف مهاباراتا، رامایانا تنها به داستان‌های رزمی نمی‌پردازد بلکه در میان داستان‌ها، به آموزه‌های دانشمندان و حکیمان هندی و دیدگاه‌های فلسفی و دینی می‌پردازد. مهمترین شخصیت‌های این حماسه عبارتند از: راما، سیتا، هانومان، لاکشمانا و بهاراتا. رامایانا که از حیث اهمیت احترام و ارزش همپایه مهاباراتا است حاوی ۹۶٬۰۰۰ بیت (شلوکا) می‌باشد و از مهاباراتا به مراتب کوتاه‌تر است. انسان آرمانی در حماسه های اقوام کهن ، در وجود قهرمانان حماسه ها متجلی می شود، برخی ویژگی ها مانند وفاداری در انسان آرمانی رامایانه برجسته تر به چشم می آید، حال آن که فرهمندی ویژگی خاص انسان آرمانی شاهنامه است . (ر. ک: جعفری، مریم ؛ محمودی، ابوالفضل، انسان آرمانی در رامایانه و شاهنامه، پژوهشنامه ادیان » پاییز و زمستان 1392 - شماره 14: 1 - 25)

بهگودگیتا

منظومه‌ی «بهگودگیتا» از آثار برجسته‌ مکتب هندویی و مربوط به قبل از میلاد مسیح، از بهکتی (معادل عشق الهی در عرفان اسلامی) سخن گفته‌ و روش «بهکتی» یا آیین پرستش عاشقانه را برای نیل به رستگاری و وصال حق بر دیگر راه‌ها یعنی علم و عمل به عنوان آسان‌ترین راه، ترجیح می‌دهد. (ر.ک: فتح الهی، علی ؛ رحمانی، محمد، مفهوم «بهکتی» در منظومۀ بهگودگیتا در مقایسه با نظریۀ عشق عرفانی در سوانح العشاق احمد غزالی، مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی » بهار و تابستان 1400 - شماره 8: 92 - 117 )

مقاصد اربعه مباح در زندگی (کاما، ارتا، دهارما و موکشه)

کاما

کاما مربوط به زندگانی عاطفی و امیال و آرزوهای انسانی است. اگر انسان از حیات عاطفی ممنوع و محروم گردد، شکار یک نوع امساک باطنی می‌شود و در فشار مداوم یک رنج اخلاقی قرار می‌گیرد و در برابر واکنشی که ممکنست از این حال ناشی گردد محتملست گرفتار خلسه و جذبه‌ی شدیدی شود که صحت و سلامت او را به خطر اندازد. (ر.ک: سروپالی راداکریشنان، رضازاده شفق، صادق چهار هدف زندگی هندوئی)

آرتا

مربوطست به دارایی و رفاه مادی. در هند هیچگاه یک مرام ملی برای فقر و محرومیت وجود نداشته. حیات روحانی فقط در جامعه‌هایی امکان دارد که تا اندازه‌ای از بیچارگی و زبونی آزاد باشند. زندگانیهایی که محدود و قحط زده باشد نمی‌تواند دیانتی گردد مگر به شکل خیلی مختصر. آزادی فردی با عدم تأمین اقتصادی جور نمی‌آید. (همان)

دهارما

درمه به‌واسطه‌ی اصول اخلاقی فعالیت‌های گوناگون زندگی را تحت نظام و تناسب می‌آورد. اگر به آیین اخلاقی درمه کار نبندد نتیجه مطلوب نخواهد گرفت. بیت معروفی در (مهابهاراته) چنین گوید: من دست‌ها را بلند کرده فریاد می‌کنم ولی کسی توجه نمی‌کند. سود و لذت از حق پرستی (درمه) می‌آید. چرا حق پرست نیستند؟» دستور درمه به ما می‌گوید با اینکه زندگی، در اولین مرحله برای خوشی خود ماست ولی، بیشتر برای جامعه و از آن مهمتر برای نفس جهانی هستیم که در نهاد همه ماها موجود است. (همان)

موکشه

موکشه یا آزادی روحانی عبارتست از جستجوی نفس حقیقی و زندگانی در آن و بهره مندی از آن و با استفاده از نیروی خود آن تعیین و امکانات باطنی و ظاهری آن و نهادن بنیان زندگی براساس حقیقت روح. ریشه‌ی تمام اضطرابات که انسان به حکم روحیه‌ی خود گرفتار آنست نتیجه‌ی محجوب ماندن از نفس واقعی و توقف در نفس ظاهری و اشتباه آن با واقع است. (همان)

سمساره یا تناسخ

بسیاری از انسان‌ها به بازگشت روح پس از مرگ معتقد هستند، اما در اینکه روح چه زمانی و به چه جسمی برمی‌گردد، اختلاف دارند. تناسخ در بستر هندوئیزم و معاد در بستر اسلام دو باور پویا در این زمینه هستند. بر اساس تناسخ، روح انسان در چرخه‌ی‌ مرگ‌ها و تولدهای مکرر دنیایی گرفتار است تا وقتی که به حقیقت مطلق بپیوندد، اما براساس معاد روح انسان پس از مرگ به عالم برزخ می‌رود و در نشئه‌ی آخرت به بدن خاکی احیا شده‌اش بازمی‌گردد. در مقایسه دلایل تناسخ و معاد مشخص می‌شود که قدمت دلیل نقلی تناسخ به ابتدای هندوئیزم نمی‌رسد. دلیل عقلی آن خالی از اشکالات اساسی نیست. شهود عرفانی تناسخ نیز دلیل معتبری نیست. ادعای یادآوری زندگی‌های پیشین نیز با کریپتومنسیا قابل تبیین است. بنابراین، دلیل قانع‌کننده‌ای برای تناسخ وجود ندارد، اما معاد دلایل نقلی و عقلی معتبری دارد و شواهد بر احیای مردگان این باور را تقویت می‌کند. شهود پیامبر (ص) در معراج نیز دلیل دیگر حقانیت آن است. بنابراین، معاد در درجه‌ای از اعتبار است که باور تناسخ هرگز به آن نمی‌رسد. (ر.ک: حسینی، فاطمه، (پاییز و زمستان 1398)، بازگشت روح به بدن تناسخ یا معاد، کلام حکمت »، شماره 4 : 40 - 23 )

* پذیرش تناسخ یا سمساره که به آن اشاره می‌شود درد ظلم و تبعیض را در طبقات پایین هندو کم می‌کند!!).

** تناسخ بر دو قسم است: تناسخ باطل که همان سمساره است و تناسخ حق آن است که ارواح آدمیان پس از مفارقت به بدن‌های مثالی و برزخی تعلق بپذیردکه همان معاد جسمانی می‌باشد. علت عقلی باطل بودن تناسخ در فلسفه این است که بازگشت از فعلیت به قوه محال است، یعنی نفسی که به فعلیت رسیده و با یک جسم زندگی کرده و اعمال و افکاری داشته و تجربه‌هایی اندوخته، محال است که دوباره در نقطه صفر قرار بگیرد و در قالب جنینی خالی از هر تجربه، عمل و اندیشه‌ای متولد شود.

به نظر محقق قیصری، ارواح انسان‌ها پس از مفارقت از بدن عنصری مادی مشمول قاعدة تناسخ خواهند شد، اما نه تناسخ به بدن‌های عنصری و مادی دیگر، بلکه به بدن‌های برزخی و مثالی ملحق خواهند شد. و حکیمان و عارفان بزرگ تاریخ، از آنجا که اهل شهود و مکاشفه بودند، تعلق ارواح را به این ابدان جسمانی برزخی مشاهده می‌نمودند، مثلاً به‌روشنی می‌دیدند، روح کسی پس از مفارقت از بدن مادی به بدن یک گرگ یا خوک و یا مورچه و یا انسان نورانی ملحق می‌شود. در نتیجه هنگامی که مشاهدات خود را برای مردم بازگو می‌کردند، کسانی که از عمق مسئله خبر نداشتند، مراد ایشان را به‌درستی درنیافته و سخنان آنها را بر معنای تناسخ باطل حمل می‌نمودند و آنچه بیشتر به این برداشت غلط دامن می‌زد، خلطی بود که از سوی خود عارفان مکاشف بین صور برزخی خیالی و صور حسی روی می‌داد چون نمی‌توانستند به‌درستی بین آنها تمییز دهند، صریحاً مشهودات خود را به عالم حسی و مادی انتساب می‌دادند. (ر.ک: اسفار، ج ۹، ص ۳۳۷) انسان مادامی که در دنیا هست، با اعمال و نیات و گفتار خود، با علومی که می‌آموزد و با همة حرکات و سکنات خویش، مشغول ساختن و تکمیل بدن دیگری ورای این بدن مادی و از سنخ عالم مثال است ـ و البته آنها که به مقامات شهود دست یافته و چشم‌های برزخی آنها گشوده شده است، می‌توانند این ساخت‌وساز و هیئت‌های حاصله را مشاهده نمایند‌ـ روح انسان به محض متلاشی شدن بدن مادی و مفارقت از جسم عنصری، با همان بدن جسمانی مثالی همراه و حیات جدیدی را آغاز می‌نماید که طلیعة معاد و قیامت است.

*** صدرالمتألهین شیرازی در حکمت متعالیه (به‌ویژه دو جلد هشتم و نهم اسفار) همگام با عرفا، تحلیل‌های عمیق و دقیقی دربارة قیامت و معاد عرضه نموده است. عرفا بر اساس مبانی عرفان نظری، به‌ویژه آنچه در قوس نزول هستی و صعود هستی بیان شده، تحلیل خاصی را ارائه کرده‌اند که عمدتاً بر محتوای عودی معاد ـ که در متون دینی بدان اشاره شده است‌ـ تأکید می‌کنند و بر اساس مفهوم «رجعت و رجوع» که در آیاتی مثل «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» آمده است، کیفیت معاد را سامان می‌دهند، ‌زیرا رجعت و رجوع در محتوای خود بازگشت به آنچه در آغاز بود را حکایت می‌کند، چنانچه خدای متعال، این محتوا و این برداشت را در آیة ۲۹ سورة اعراف، تصریح کرده و می‌فرماید: «کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ» و یا در آیة ۱۰۴ سورة انبیاء می‌فرماید: «کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ».

موکشه (رهایی از سمساره)

به عقیده‌ی هندوان، مقصود نهایی آدمی، آزادی از قید حیات است، و این آزادی در موکشه متجلی می‌شود. اصل موکشه در فلسفه هند به معنای نیل به رهایی و آزادی از تولدهای بی‌پایان و خروج از چرخه‌ی سمساره از طریق درک حقیقت است. (ر.ک: الیاسی، پریا، زندگی پس از مرگ و تناسخ در متون مقدس هندو)