وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

۲۳ مطلب با موضوع «ادیان و فرهنگ‌ها» ثبت شده است

مقاله («وحدت ادیان» از نظر عارفان مسلمان)

نوشته حمید حنائی نژاد.

 

سلوک عاشقانه خراسان، همان شیوه سلوکی رایج در احوال و مقامات (از مقامات تبتّل تا فنا) است با محوریت عشق. سلوک در منازل و مقامات یا به قول عطار در «هفت شهر عشق»، در واقع سفر در مراتب نفس آدمی است. از این نظر، سلوک خراسان بیشتر ناظر به مراتب نفس، طبع، نفس، قلب و روح، تا سرّ، خفی و اخفی (نجم‌الدین رازی، 1365: 117 و 121؛ العجم، 1999: 808) است به انگیزه تزکیه نفس (قد أفلح مَن زکّیها؛ شمس: 9) و کشف حجاب انّیّت و هستی؛ چنان که حلاج سرود:

بینی و بینک إنِیَّ ینازعنی

 

فارفع بلطفک إنِیَّ من البین

(حلاج، 1394: 299)

گرچه برخی، مراتبی چون عالم طبع، مثال، روح، سرّ و ذات را همان حجاب‌هایی دانسته‌اند که سالک باید از آنها عبور کند (بحرالعلوم، 1360: 129) اما آنچه در سلوک خراسانی مشهور است، نظریه سلوک در هفت مقام با راهنمایی پیر است که ابونصر سراج آورده است: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا (سراج، 1380: 86).

نجم‌الدین کبری، بنیان‌گذار و تدوینگر سلوک شطّار، می‌تواند بهترین نماینده پیران خراسان در عرفان عملی و سیر و سلوک، برای مقایسه با سلوک ابن‌عربی و شارحانش باشد. وی به طور کلی، طریقت‌های سلوکی را به سه گروه تقسیم می‌کند: ابرار، اخیار و شطّار.

1. طریق ابرار (مجاهدت و ریاضت): تکیه اصلی ابرار، بر ریاضت و تهذیب و تبدیل اخلاق است. ارباب این طریقت، علمای علم اخلاق، بر آنند که بیماری دل از صفات نفسانی ذمیمه است. راه از بین بردن این صفات، تبدیل هر یک از آنها به صفت نیک مقابل آن است؛ زیرا «العلاج بالاضداد». البته زائل‌کردن تمام صفات ذمیمه مقدور نیست. زیرا این صفات ذاتی انسان است. پس مقصود از تهذیب اخلاق، به اعتدال درآوردن این صفات است.

2. طریق اخیار (معامله): تکیه اصلی اخیار بر اعمال عبادی و ظاهری شریعت، مثل نماز، روزه، حج و مستحبات است. می‌توان این طریق را بر سلوک عابدانه، تطبیق کرد.

3. طریق شطّار (محبت): تکیه اصلی شطار، بر محبت و عشق الاهی است. شرط اول، موت ارادی است که با توجه به اصول ده‌گانه سلوکی نجم‌الدین کبری باید به آن رسید (نجم‌الدین کبری، 1384: 31-38).

منبع: پژوهشنامه مذاهب اسلامی؛ دانشگاه ادیان ومذاهب، دوره 4، مقاله 8، پاییز و زمستان 1396 (عرفان خراسان و ابن‌عربی؛ تفاوت‌های سلوکی).

نویسنده: محمد رودگر؛استادیار گروه عرفان اسلامی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.

زردشت در 660 قبل از میلاد زاده است. بعضى گفته ‏اند او استاد فیثاغورث بوده است، با این تقدیر باید در نیمه دوم قرن ششم قبل از میلاد تولّد یافته باشد. زردشت یعنى دارنده شتر زرد یا شتر مست. او از مردم آذربایجان است. در بیست سالگى از خلق گوشه گرفته و در سى سالگى پیامبرى خود را به مردم اعلام کرده است. در هفتاد و هفت سالگى بر اثر حمله ارجاسب تورانى به ایران در یکى از آتشکده‏ هاى بلخ به قتل رسیده است. در میان محقّقان غربى و شرقى زمان او از 1080، 1100 و حتّى 6100 سال قبل از میلاد در نوسان است. بعضى او را همان ابراهیم پیامبر، و برخى از نواده‏هاى او و برخى شاگرد ارمیا یا عزیر مى ‏دانند (مزدیسنا، صص 30- 31) اساس دین زردشت، پرستش خداى یگانه است، تمام نیکیها و خیر از این خداست، هستى را هم او آفریده است. نه با اهورامزدا بلکه با سپنته ‏مینو رودرروست. در دوره‏ آخر زمان این نیروى شرّ کاملا مغلوب خواهد شد و جهان به خیر مطلق خواهد پیوست. ازاین‏رو همه باید نیکى کنند و از دروغ که در رأس همه بدیهاست بپرهیزند. این شرّ مطلق را ابتدا در نفس باید کشت. در دین زردشت، قیامت وزن کردن نیکیها و بدیها، پل صراط، بهشت و دوزخ وجود دارد. بعدها تحت تأثیر مانى‏ (م 274 میلادى) که از تلفیق آیین مسیحیت و دین زردشت دین جدیدى ایجاد کرد، چنین پنداشته شد که اهورمزدا و اهریمن را خدایى یگانه آفریده است که اوّلى براى خیر و دوّمى براى شرّ است، این دین را دوگانه ‏پرست تلقّى کردند. در دین زردشت آتش و آفتاب، معبود نیست بلکه مظهر فیض، حیات، نظافت و تولید است و ازاین‏رو مقدّس شمرده مى ‏شود.

منبع: نثر و شرح مثنوى(گولپینارلى)، ج‏1، صص: 463-464