وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

۲۳ مطلب با موضوع «ادیان و فرهنگ‌ها» ثبت شده است

مقاصد اربعه مباح در زندگی (کاما، ارتا، دهارما و موکشه)

کاما

کاما مربوط به زندگانی عاطفی و امیال و آرزوهای انسانی است. اگر انسان از حیات عاطفی ممنوع و محروم گردد، شکار یک نوع امساک باطنی می‌شود و در فشار مداوم یک رنج اخلاقی قرار می‌گیرد و در برابر واکنشی که ممکنست از این حال ناشی گردد محتملست گرفتار خلسه و جذبه‌ی شدیدی شود که صحت و سلامت او را به خطر اندازد. (ر.ک: سروپالی راداکریشنان، رضازاده شفق، صادق چهار هدف زندگی هندوئی)

آرتا

مربوطست به دارایی و رفاه مادی. در هند هیچگاه یک مرام ملی برای فقر و محرومیت وجود نداشته. حیات روحانی فقط در جامعه‌هایی امکان دارد که تا اندازه‌ای از بیچارگی و زبونی آزاد باشند. زندگانیهایی که محدود و قحط زده باشد نمی‌تواند دیانتی گردد مگر به شکل خیلی مختصر. آزادی فردی با عدم تأمین اقتصادی جور نمی‌آید. (همان)

دهارما

درمه به‌واسطه‌ی اصول اخلاقی فعالیت‌های گوناگون زندگی را تحت نظام و تناسب می‌آورد. اگر به آیین اخلاقی درمه کار نبندد نتیجه مطلوب نخواهد گرفت. بیت معروفی در (مهابهاراته) چنین گوید: من دست‌ها را بلند کرده فریاد می‌کنم ولی کسی توجه نمی‌کند. سود و لذت از حق پرستی (درمه) می‌آید. چرا حق پرست نیستند؟» دستور درمه به ما می‌گوید با اینکه زندگی، در اولین مرحله برای خوشی خود ماست ولی، بیشتر برای جامعه و از آن مهمتر برای نفس جهانی هستیم که در نهاد همه ماها موجود است. (همان)

موکشه

موکشه یا آزادی روحانی عبارتست از جستجوی نفس حقیقی و زندگانی در آن و بهره مندی از آن و با استفاده از نیروی خود آن تعیین و امکانات باطنی و ظاهری آن و نهادن بنیان زندگی براساس حقیقت روح. ریشه‌ی تمام اضطرابات که انسان به حکم روحیه‌ی خود گرفتار آنست نتیجه‌ی محجوب ماندن از نفس واقعی و توقف در نفس ظاهری و اشتباه آن با واقع است. (همان)

سمساره یا تناسخ

بسیاری از انسان‌ها به بازگشت روح پس از مرگ معتقد هستند، اما در اینکه روح چه زمانی و به چه جسمی برمی‌گردد، اختلاف دارند. تناسخ در بستر هندوئیزم و معاد در بستر اسلام دو باور پویا در این زمینه هستند. بر اساس تناسخ، روح انسان در چرخه‌ی‌ مرگ‌ها و تولدهای مکرر دنیایی گرفتار است تا وقتی که به حقیقت مطلق بپیوندد، اما براساس معاد روح انسان پس از مرگ به عالم برزخ می‌رود و در نشئه‌ی آخرت به بدن خاکی احیا شده‌اش بازمی‌گردد. در مقایسه دلایل تناسخ و معاد مشخص می‌شود که قدمت دلیل نقلی تناسخ به ابتدای هندوئیزم نمی‌رسد. دلیل عقلی آن خالی از اشکالات اساسی نیست. شهود عرفانی تناسخ نیز دلیل معتبری نیست. ادعای یادآوری زندگی‌های پیشین نیز با کریپتومنسیا قابل تبیین است. بنابراین، دلیل قانع‌کننده‌ای برای تناسخ وجود ندارد، اما معاد دلایل نقلی و عقلی معتبری دارد و شواهد بر احیای مردگان این باور را تقویت می‌کند. شهود پیامبر (ص) در معراج نیز دلیل دیگر حقانیت آن است. بنابراین، معاد در درجه‌ای از اعتبار است که باور تناسخ هرگز به آن نمی‌رسد. (ر.ک: حسینی، فاطمه، (پاییز و زمستان 1398)، بازگشت روح به بدن تناسخ یا معاد، کلام حکمت »، شماره 4 : 40 - 23 )

* پذیرش تناسخ یا سمساره که به آن اشاره می‌شود درد ظلم و تبعیض را در طبقات پایین هندو کم می‌کند!!).

** تناسخ بر دو قسم است: تناسخ باطل که همان سمساره است و تناسخ حق آن است که ارواح آدمیان پس از مفارقت به بدن‌های مثالی و برزخی تعلق بپذیردکه همان معاد جسمانی می‌باشد. علت عقلی باطل بودن تناسخ در فلسفه این است که بازگشت از فعلیت به قوه محال است، یعنی نفسی که به فعلیت رسیده و با یک جسم زندگی کرده و اعمال و افکاری داشته و تجربه‌هایی اندوخته، محال است که دوباره در نقطه صفر قرار بگیرد و در قالب جنینی خالی از هر تجربه، عمل و اندیشه‌ای متولد شود.

به نظر محقق قیصری، ارواح انسان‌ها پس از مفارقت از بدن عنصری مادی مشمول قاعدة تناسخ خواهند شد، اما نه تناسخ به بدن‌های عنصری و مادی دیگر، بلکه به بدن‌های برزخی و مثالی ملحق خواهند شد. و حکیمان و عارفان بزرگ تاریخ، از آنجا که اهل شهود و مکاشفه بودند، تعلق ارواح را به این ابدان جسمانی برزخی مشاهده می‌نمودند، مثلاً به‌روشنی می‌دیدند، روح کسی پس از مفارقت از بدن مادی به بدن یک گرگ یا خوک و یا مورچه و یا انسان نورانی ملحق می‌شود. در نتیجه هنگامی که مشاهدات خود را برای مردم بازگو می‌کردند، کسانی که از عمق مسئله خبر نداشتند، مراد ایشان را به‌درستی درنیافته و سخنان آنها را بر معنای تناسخ باطل حمل می‌نمودند و آنچه بیشتر به این برداشت غلط دامن می‌زد، خلطی بود که از سوی خود عارفان مکاشف بین صور برزخی خیالی و صور حسی روی می‌داد چون نمی‌توانستند به‌درستی بین آنها تمییز دهند، صریحاً مشهودات خود را به عالم حسی و مادی انتساب می‌دادند. (ر.ک: اسفار، ج ۹، ص ۳۳۷) انسان مادامی که در دنیا هست، با اعمال و نیات و گفتار خود، با علومی که می‌آموزد و با همة حرکات و سکنات خویش، مشغول ساختن و تکمیل بدن دیگری ورای این بدن مادی و از سنخ عالم مثال است ـ و البته آنها که به مقامات شهود دست یافته و چشم‌های برزخی آنها گشوده شده است، می‌توانند این ساخت‌وساز و هیئت‌های حاصله را مشاهده نمایند‌ـ روح انسان به محض متلاشی شدن بدن مادی و مفارقت از جسم عنصری، با همان بدن جسمانی مثالی همراه و حیات جدیدی را آغاز می‌نماید که طلیعة معاد و قیامت است.

*** صدرالمتألهین شیرازی در حکمت متعالیه (به‌ویژه دو جلد هشتم و نهم اسفار) همگام با عرفا، تحلیل‌های عمیق و دقیقی دربارة قیامت و معاد عرضه نموده است. عرفا بر اساس مبانی عرفان نظری، به‌ویژه آنچه در قوس نزول هستی و صعود هستی بیان شده، تحلیل خاصی را ارائه کرده‌اند که عمدتاً بر محتوای عودی معاد ـ که در متون دینی بدان اشاره شده است‌ـ تأکید می‌کنند و بر اساس مفهوم «رجعت و رجوع» که در آیاتی مثل «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» آمده است، کیفیت معاد را سامان می‌دهند، ‌زیرا رجعت و رجوع در محتوای خود بازگشت به آنچه در آغاز بود را حکایت می‌کند، چنانچه خدای متعال، این محتوا و این برداشت را در آیة ۲۹ سورة اعراف، تصریح کرده و می‌فرماید: «کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ» و یا در آیة ۱۰۴ سورة انبیاء می‌فرماید: «کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ».

موکشه (رهایی از سمساره)

به عقیده‌ی هندوان، مقصود نهایی آدمی، آزادی از قید حیات است، و این آزادی در موکشه متجلی می‌شود. اصل موکشه در فلسفه هند به معنای نیل به رهایی و آزادی از تولدهای بی‌پایان و خروج از چرخه‌ی سمساره از طریق درک حقیقت است. (ر.ک: الیاسی، پریا، زندگی پس از مرگ و تناسخ در متون مقدس هندو)

کرمه (Karma)

کرمه قانونی است که آدم نتیجه‌ی اعمالش را در دوره‌های بازگشت مجدد خود در همین جهان می‌بیند. نیکوکاران در مرحله‌ی بعد از مردنشان زندگی خوش و بدکاران در بازگشت با بینوایی و بدبختی دست به گریبان هستند، و چه بسا به صورت حیوانات بازگشت کنند. در واقع تجربه‌ی زندگی متفاوت در دنیا در اثر کرمه و رفتاری که انسان داشته است. در واقع کیفیت هر زندگی محصول نوع زندگی‌های پیشینیان و تعیین کننده‌ی کیفیت زندگی‌های آیندگان است!؛ لذا می‌توان گفت کرمه به معنای عمل کردن است و ثمرة عملی که تحت تاثیر خواسته‌ها و غرائز انسانی انجام شود، در چرخة زندگی‌های بعدی یا در سمساره نتیجه می‌دهد. (ر.ک: بشیرپور، حبیب ؛ محمودی، ابوالفضل، (بهار 1399)، بنیان‌های اخلاق هندو: نظریه کرمه، پژوهش های اخلاقی، شماره 39 : 25 - 44).

مراحل کرمه عبارتند از:

- رسخ: حلول روح مرده در جمادات.

- فسخ: حلول روح مرده در نباتات.

- مسخ: حلول روح مرده در حیوانات.

- نسخ (تناسخ): حلول روح مرده در انسانی دیگر

سه فرقه‌ی هندوئیسم که متمایل به مسیحیت بودند:

1-سال 1828 نهضتی اصلاحی با نام برهموسماج به قصد خرافه زدایی و شرک زدایی در کلکته به‌وسیله‌ی رام موهان رُوی تأسیس شد.

2-سال 1875 نهضت آریاسماج (انجمن آریائیان) به‌وسیله‌ی دایاننده سرسوتی به قصد بازگشت به هندوئیسم قدیم و بازگشت به وده‌ها تأسیس شد.

اهم اهداف نهضت آریاسماج (انجمن آریائیان) عبارتند از:

1. احیای تعالیم وده‌ها. 2. اهمیت قربانی کردن. 3. با نفی پرستش بت‌ها و خدایان متعدد هندوئی دین وده‌ای را باید زنده کرد. 4. تأکید بر یکتا پرستی و دوری از شرک و خرافه. 5. خدمات اجتماعی و فرهنگ نیکوکاری به هم‌نوعان. 6. اختیار در انتخاب دین و اعتقاد به رستگاری همه‌ی دینداران. 7. نفی تبعیض طبقاتی. 8. ریشه کن کردن جهل با ترغیب به تحصیل خصوصا علوم جدید غربی. 9. لغو ازدواج کودکان در سنین پائین. 10. ازدواج موقت راه حل مشکل بیوه‌زنان.

3-مکتب اصلاحی راماکریشنا که مبنی بر وحدت ادیان بود.

راماکریشنا با توضیح دو نظریه توحیدی و وحدت وجودی، نه تنها به تجربه های حیات عرفانی دست یافت، بلکه توانست جنبه های حیات دینی-اجتماعی مردم را بر مبنای اعتقاد به جوهریت واحد ادیان (وحدت ادیان) و حقیقت یگانه (خدا) تفسیری جدید نماید تا جایی که تنها راه آرامش بشر را عشق الهی و محبت عاشقانه به انسان ها می دانست که پس از او شاگردانش مبانی فکری او را در باره خداشناسی، انسان، جهان و جامعه گسترش داد. (ر.ک: آبسالان، محبعلی؛  توسلی، محمدمهدی؛ شهابی، محسن، (زمستان 1396)، نهضت اصلاحی راماکریشنا و شاگردش ویوکاندا در هند، مطالعات شبه قاره سال نهم، شماره 33: 9-28).

قربانی

* مفهوم قربانی: از نظر برخی هدیه به خدا یا موجودات برتر برای جلب رضایتشان در استجابت حوائجشان است، یا نوعی اتحاد میان انسان و خدایان است، یا غذای توتمی است، یا رابط بین جهان پست با جهان بالا است، یا نوعی جادو و ... است.

** جنس قربانی: بز، گوسفند، اسب، گاو نر و انسان (خفه کردن)!

*** مراسم: مکانی کنده شده و درون آن هیزم ریخته و آتش می‌زنند و قوچی که یا کاملا سفید و یا کاملا سیاه بوده و سه ساله و سالم است را در حالی که بدنش روغن مالی شده می‌آورند و برهمن‌ها هر کدام شروع به ضربه زدن شدید بر بدن حیوان کرده و در آخر یکی از آنان پایش را بر گلوی حیوان گذاشته و اورا خفه می‌کند بعد او را می‌خورند. (لطیف‌پور، صبا، ﻣﺮاﺳﻢ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻧﺰد ﻫﻨﺪی ـ اروﭘﺎﻳﻴﺎن، ﻫﻨﺪﻳﺎن و اﻳﺮاﻧﻴﺎن، نامه فرهنگستان، ویژه‌نامه شبه قاره: 53-77).

نظام طبقاتی هند (کاست)

(کاست (Caste)، مشتق از اصطلاح پرتقالى 'کاستا' (Casta) به معناى نژاد، تبار و اصل است که براى اولین بار در قرن شانزدهم در مورد نظام موجود جامعه‌ی هند به‌کار رفته است)

آریان‌ها ابتدا مردمی بانشاط و امیدوار بودند و این حالات آنها در میان اوراد ودایی آشکار است ولی حدود 500 سال قبل از میلاد که نظام طبقاتی هند (کاست) به چهار صنف زیر در جوامع آنها شکل گرفت و عقایدی مانند تناسخ (سمساره) و کارما (علت و معلول) در میانشان رسوخ پیدا کرد کم کم اندیشه انکار نفس و ترک دنیا و مبانی فلسفه و عرفان در آنها بوجود آمد و شاید انتقال زندگی از صحرا و بیابان به سرزمین گرم و مرطوب و آب و هوای مهیج اعصاب آهسته آهسته میل به منزوی شدن و گمنامی را در آنان ایجاد نمود و آن زور و نیروی بدنی رو به کاهش رفت. (ر.ک: ناس، جان، تاریخ ادیان: 177).

* در کتاب مقدس هندى عهد باستان چنین تصور شده که چهار کاست اصلى از: دهان، بازوها، ران‌ها و پاهاى 'برهما' (Brahma)، خلق شده است.

برهمنان یا روحانیون

رجال و روحانیون دینى که والاترین مقام را داشتند و از دهان برهما خلق شده و انتظام و اداره جامعه به‌دست آنها است. در اواخر قرن هفتم قبل از میلاد برهمنان صاحب قدرت شدند و امرا و حاکمان از طریق توجهات عالمان روحانی کسب نیرو می کردند و به وسیله ای ادای مناسک و تلاوت ادعیه و تقدیم قربانی از آن عالم یاری می جستند. همین امر باعث شد که روحانیون مرتبه ای بلند یافتند به گونه ای که نفوذ آنها از زمین تا آسمان بسط یافت. کتاب مقدس برهمنان به جز کتاب وداها، کتاب «اوپنیشادها» است. این کتاب بزرگ ترین تفکر و اندیشه‌ی عرفانی در تاریخ هند به حساب می‌آید.

کاشاتریاها یا اشراف و امرا

نظامیان اشرافى که همان حکمرانان محلى بودند و وظیفه آنها حفظ و نظم و امنیت بود و از بازوهاى برهما به‌وجود آمده‌اند.

ویاسیاها

تجار و کشاورزان‌که از ران‌هاى برهما خلق شده‌اند.

شودره‌ها یا سودراها

فروترین مقام را داشتند و در خدمت سایر کاست‌ها بودند و از پاهاى برهما به‌وجود آمده‌اند.

* نجس‌ها (Untouchables) خارج از این طبقات بودند!

ناپاکان یا نجس‌ها که پست‌ترین مرتبه اجتماعى را دارا بودند. اینها خارج از کاست (Out Caste) به‌حساب مى‌آمدند که از همه‌ی حقوق اجتماعى محروم بودند و آنان را نجس مى‌دانستند. این گروه که اکثراً از اعقاب بومیان سرزمین هند بودند، عموماً به‌صورت حاشیه‌اى و در شرایط بسیار رقت‌آورى همچون کرم زباله به‌سر مى‌برند و پیوسته با یکدیگر در نزاع هستند. باید دانست که عده‌ی آنها را در حدود ۴۰ تا ۷۰ میلیون نفر تخمین زده‌اند و به ۲۸۰ دسته تقسیم مى‌شوند.

 

خدایان ودایی

اَگنی (آتش)، وَرونا (آسمان)، ایشوارَ (قادر متعال)، رودرا (وحشتناک)، راما (دلپذیر)، کرشنه (آبی پررنگ)، یاما (ارابه‌ران خدای حاکم بر ارواح مردگان که معادل جم در آئین زردشت است)، اشوین (اسب سوار).

هندوها بت‌هایی در معابد و منازل که عروسک فلزی با اشکالی هستند و رفتارشان با این عروسک‌ها مانند رفتار با انسان است (از خواب بیدار می‌کنند به حمام می‌برند و غذا به آنها می‌دهند و ...).

خدایان سه‌گانه (برهما، شیوا و ویشنو)

هندوها خدا را از جنبه ربوبیت ایشوارا می‌نامند که دارای سه مظهر برهما، شیوا و ویشنو است، برهما مظهر زندگی بخش، شیوا مظهر ممیت و میراننده و رب النوع تمامی رقصندگان جهان است و ویشنو مظهر حافظ و نگهدارنده است، میان پیروان شیوایی شیوا بر دو خدای دیگر مقدم است اما در فرقه ویشنویی ویشنو مقدم بوده و بقیه خدایان تجلی او هستند. رقص شیوا نیز مربوط به خدای شیواست. شیوا با رقصش قدرت ازلی پروردگار را نمایان می‌کند و برای حفظ و بقای عالم می‌رقصد!. (ر.ک: نوروزی طلب، علیرضا، عادلوند، پدیده، (بهار1393)، مطالعه تطبیقی رقص شیوا و رقص سماع: 15-24).

کتاب‌های مقدس هندوها

وِداها مجموعه ادعیه و آیین‌های هندوها (اورادی در ستایش آتش، خورشید و سایر مظاهر طبیعت و دعای روزی، باروری، بخشش گناه و ... که مربوط به 1000 تا 1400 سال قبل از میلاد بوده) به ترتیب زمانی عبارتند از:

ریگ وِدا

مجموعه ده جلدی اشعار مذهبی شامل هزار سرود در قالب قطعات حمد و ستایش که به هندی قدیم هر قطعه منتر نام دارد و حدود قرن 8 قبل از میلاد مکتوب شده و مخاطب این اشعار به صورت مبهم سه خدا از الهه‌های قدیم است که میان ایرانیان باستان و یونانی‌ها و رومی‌ها مشترک بوده است مانند: خدای پدر یونانی‌ها، خدای مادر در ایران باستان گایا ماتر یا مهر و خدای میترا یا خدای آفتاب؛ البته به مرور خدایان نرینه و مادینه که مظاهر طبیعتند و خدایان زیاد دیگری جای این سه خدا را گرفته است.

سامَ وِدا (وِدای سرودها)

مجموعه سرودهایی که برهمنان (کشیشان) موقع قربانی و نوشیدن شراب سوما سروده‌اند.

یَجور وِدا (وِدای قربانی)

ادعیه، اوراد و نمازهایی که مکمل ریگ ودا است.

اَتهَروَه‌وِدا (وِدایی که به نام نویسنده‌ی آن (اَتهَروان) است)

مشتمل بر افسون و اوراد (منترها) که از سحر و جادوهای قدیمی باقیمانده است. بیان احساسات و عواطف مانند: ترس، غضب، شهوت، نفرت و ... و اصلاح معایب و معاصی و شفای امراض و دفع ارواح موذی با آدابی خاص خوانده می‌شود. برخی از قسمت‌های این کتاب مربوط به آلات جسمانی انسان و نشان دهنده تکمیل پزشکی بوده است.

برهمانایا

برهمنان (روحانیون هندو) 500 تا 800 سال قبل از میلاد شرح و تفسیر حجیم و عجیب بر وداها را با ذکر مناسبت‌های آن اوراد در خصوص مناسک و عبادات به نام برهمانایا (Brahmanas) نوشتند. سیر در مباحث توحیدی کم و بیش در این مجموعه دیده می‌شود.

مهابهاراتا

کتاب مهابهاراتا با محتوای اساطیری رزمی و بزمی و به نقلی «بزرگترین اثر تخیل» است.

بهگَوَدگیتا

* بهگَوَدگیتا (گیتا)کتابی جذاب و بخشی از مهابهاراته که مورد توجه قرار گرفته و در مورد اخلاص است.

** این کتاب حاوی مکالمات کریشنه با ارجونه‌ی شاهزاده است.

*** در قرن اول میلاد در بخش رزم‌نامه‌ی کتاب مهابهاراته وارد شده و نزد هندوها محترم و نوشته‌ی پرذوقش افراد را فریفته خود کرده است.

مردم هند پیش از آریائی‌ها (آریان‌ها)

* مردم هند قبل از مهاجرت آریائی‌ها کوتاه قد و سیاه چهره با موهای مجعد بودند و فرهنگ و دین مخصوص به خود (ریشه مباحث تناسخ و انتقال ارواح یا قانون کارما) را داشتند و وحشی ابتدایی نبودند، در ایران کاملا از بین رفتند ولی در هندوستان به جنوب آن رانده شده و امروزه قوم دراویدی (Dravidians) شناخته می‌شوند و به نجس‌ها (Untouchables) شهرت دارند.

** برخی از حفاری‌های باستان شناسان در هارپا در پنجاب و در خرابه‌های مُهانجودارا در ساحل رودخانه سند حکایت از آثاری تمدنی مانند صنایع و معماری و خدایان آیین هندو قبل از ورود آریائی‌ها به هند دارد.

ویژگی‌های آریان‌ها:

* پیش از 2000 سال قبل از میلاد قوم آریه (Arya) به معنای شریف از اطراف رودخانه‌ی سند (جنوب پاکستان) و از راه آسیای مرکزی به‌سوی مشرق (هندوستان فعلی) مهاجرت و آنجا را مورد تاخت و تاز قرار دادند.

** آریان‌ها بلند قد و سفید، زبانشان سنسکریت (San-skrita) و پنج شعبه بودند، دسته‌ی دیگر از آریان‌ها به ایران فعلی مهاجرت کرده و گروهی دیگر به اروپا رفتند و یونانی‌ها (یونان و قبرس)، سلت‌ها (در حدود سال ۷۰۰ قبل از میلاد، یک گروه از قبایل هندواروپایی کشاورزان و آهنگران ماهر و جنگ‌جوی چادرنشین بودند که در اروپای مرکزی ساکن شدند و در طول قرن چهارم ق. م به بالاترین نقطه نفوذ و استیلای خود رسیدند و از بریتانیا تا آسیای کوچک گسترش یافتند)، ژرمن‌ها (بعدها آلمان، فرانسه، انگلستان، هلند و... نامیده شدند) و اسلاوها ( از نژاد هندواروپایی اند که در شرق اروپا و بعضی از مناطق آسیا می‌زیستند. مردمان روسیه، بلاروس، لهستان، جمهوری چک، اسلواکی، اسلوونی، یوگسلاوی، بوسنی و هرزگوین بلغارستان و بسیاری از کشورهای اروپای شرقی یا از این تبارند یا با اینان آمیخته شده‌اند، احتمال می رود اسلاوها و آریایی‌ها دارای اجداد مشترکی که حدود ۸۰۰۰ سال قبل در حوالی اکراین زندگی می کردند، باشند.) را بوجود آوردند.

*** آریان‌ها مانند هم نژادهای ایرانی باستانی خود از گیاه سوما شربت مسکر درست می‌کردند و با شیر نوشیده و آن را شراب الهی می‌نامیدند. نوشیدن آن هنگام قربانی واجب بوده و ابتدا روی چمن ریخته و به یاد خدایان جامی برای هر کدام نثار می‌کردند و سرودی به نام سوما که در کتاب ریگ ودا موجود است را زمزمه می‌کردند.

**** با سکنه‌ی بومی هند (دراویدی‌ها) مجادله و تنازع می‌کردند و قوه‌ی پندار آنها در جوشش بود و روحانیان آنها ادعیه و اوراد و سرود دینی را از باطن خود تراوش کردند و کتب مقدس هندوها از دل آن متولد گشت.