وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

عضو هیئت علمی دانشگاه معارف قرآن و عترت (علیهم السلام)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

عضو هیئت علمی دانشگاه معارف قرآن و عترت (علیهم السلام)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد
پیوندهای روزانه

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرفان» ثبت شده است

انسان برای رسیدن به کمالش (مقصدش)؛ سالک و دارای سلوک ویژه خودش می‌باشد؛ لذا از مرتبه‌ی طبیعت تا مرتبه‌ی غیب، با رعایت دستورات شرع مقدس و ذیل عنایت نفوس الهی حرکت معنوی نموده و پس از گذراندن منازل سلوکی به مرتبه‌ی شریف احسان و نیکوکاری می‌رسد. یکی از انسان‌های بزرگ تاریخ بشر حضرت زهرا (س) هستند که در مرتبه‌ی احسان به مراتب سه گانه‌ی احسان واصل شدند تا جائی که الگوی حسنه برای امام زمان (عج) و شیعیان آن بزرگوار  گردیدند، این مراتب احسان عبارتند از:
1-نیکی به تمام اشیاء عالم همراه نگاه مشفقانه به آنان. 
2-در اثر احسان در عبادت به جائی رسیدند که «کأنّ» پروردگارشان را مشاهده مى‌‌کردند.
3-با برداشتن «کأنّ»، شهود رب با هر چیزی، در هر چیزی و در همه حال برای وجود نازنینشان رخ می‌داد. (اللهم الرزقنا)
هر چند در قرآن از مقام حضرت مریم (س) نیز در خصوص نزول فرشتگان به محضرشان یاد شده، اما مادر ما حضرت فاطمه (س) به لحاظ مراتب احسان و عبودیت به درجه‌ای رسیدند که با تحقق مراتب احسان جبرئیل امین (روح اعظم خدا) نیز خدمتشان می‌رسید و سرانجام آن بانو با حرکت ایجادی در آفرینش به افق والای انسان کامل و مقام عصمت دست پیدا نمود... از خدا می‌خواهیم ما را شامل احسان ایشان بفرماید.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَهَ و أَبیها و بَعلِها و بَنیها والسِّرِّ الْمُسْتَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُکَ 
✍️ حمید حنائی نژاد 

#فاطمیه_اول #شهادت_حضرت_زهرا  

 ما نیاز به تربیت و حرکت عارفانه و عاشقانه به‌سوی مقام انسان داریم، مقامی که جایگاه ظهور حقیقت خداوند است، به‌طوری‌که ثمره‌ی عشق ورزى در این مقام و اُنس با معبود، عالى‌ترین لذات روحى را در حیات ما آدمیان ایجاد مى‌کند، یکی از این بندگان پاک و عاشق خدا در این مقام #امام_سجاد است.

#محرم 

┉┅━❀💠❀━┅┉┈
💠  کانال دکتر حمید حنائی نژاد 

🆔 ایتا

 ☑️ منشأ رضایت نداشتن از اتفاقاتی که در زندگی برای ما رخ می‌دهد و ما را به آرزو کردن بر خلاف آن وقایع وادار می‌کند، یک مطلب بیشتر نیست و آن، ندانستن حکمت و مصالح امور مربوط به زندگی ما است؛ هر چیزی حکمتهایی دارد، و اگر انسان به خدا توجه کند و بخواهد تا برخى از حکمت‌ها و مصالح را براى او روشن نماید، مطمئن باشید خدا به اندازه‌ی استعداد و قابلیت وجودی و البته مقدار اراده‌ی ما، گوشه‌ای از حکمتها را به ما نشان می‌دهد و آهسته آهسته ناخشنودی که حاصل نارضایتی قلبی ما از زندگی و معیشت ماست جای خود را به خشنودی که محصول راضی بودن از خداست می‌دهد. 

☑️ بزرگان از اهل معرفت مبدأ رضایتمندی از حضرت حق‌ را آگاهی و معرفت بندگان به زیبا بودن افعال خداوند متعال می‌دانند، و بر این اعتقادند که اگر کسی خدا را کمال مطلق بداند و معرفت به آن مقام داشته باشد، تمام نظام وجود و ظهوراتش را نیز کامل می‌بیند؛ در چنین صورتی بنده از حق و نظام هستی که مخلوق خداست راضی و خشنود خواهد بود و به هر چه از طرف خدا برای او صادر شود، به دیده‌ی خشنودی و رضایت نگاه می‌کند و از هرچه غیر حق و منسوب به غیر خداست متنفر خواهد بود.
✍️ حمید حنائی نژاد

#سبک_زندگی
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
💠  کانال دکتر حمید حنائی نژاد 
🆔 ایتا |اینستاگرام |آپارات

آرَنیَکه‌ها (از متون دینی هند)

آرنیکه‌ها حدود سال ۷۰۰ق‌م در هند تصنیف شده‌اند و حاوی تأملات فلسفی و آگاهی‌هایی دربارۀ آدابی سری هستند که باید به وسیلۀ افراد معینی‌ انجام گیرد. این متون برای کسانی تدوین شده است که تشرف یافته‌اند، یعنی برای گوشه ‌نشین‌هایی که در جنگل‌ها عزلت می‌گزیدند و دیگر در مناسک قربانی شرکت نمی‌کردند، یا شاگردانی که در خلوت جنگل دور از آبادی از معلمشان درس می‌گرفتند. نقش آرنیکه‌ها ارائۀ توضیحات رمزی از معانی تمثیلی آیین‌های عبادی، و بحث دربارۀ معنای باطنی قربانی است که از مراقبه حاصل می‌شود و با اجرای عملی و ظاهری قربانی کردن متعارض است.

اوپانیشادها

* «اوپانیشادها» بخش آخر «وداها» است که آن را «ودانتا» یا «پایان ودا» خوانده‌اند. (ر.ک: اعظم لطفی، فرزانه، اوپانیشادها، منشأ تجلیات معنوی هند، هنر و تمدن شرق » پاییز 1392 - شماره 1: 17- 24 )

** در تقسیم‌بندی آثار مقدس کیش هندو اوپانیشادها را جزو نوشته‌های الحاقی «آرنیکه‌ها» می‌دانند. (همان)

*** سرایندگان اوپانیشادها بنابر سنن هندوان، فرزانگان و شنوندگان احکام حق بودند که در قعر و انبوه جنگل‌های بکر هندوستان خلوت می‌گزیدند و به خویشتن‌کاوی می‌پرداختند. آنها تجارب معنوی را [که از مبدأ فیض ایزدی] بدان‌ها الهام می‌شد و با علم حضوری و اشراق در وجودشان شریان می‌یافت به سیاق وحدت وجود ابراز می‌داشتند و به لباس جملات مرموز می‌آراستند و در قالب افکار ترکیبی و فشرده می‌ریختند. دوران جنگل‌نشینی که با رساله‌های «آرانیاکاها» آغاز شد به اوپانیشادها انجامید که می‌توان از آن به تعبیری به دوران آموزش و پرورش در انبوه جنگل یاد کرد. (همان)

**** براساس نظریه «ماکس مولر»، اوپانیشادها تعلیمات شفاهی است که مرشدان به مریدان نزدیک خود می‌دادند. باید دریافت که اکثر مکاتب مهم نظری در هندوستان و حتی بودیسم از اوپانیشاد سرچشمه گرفته است. (همان)

***** در دوران «اوپانیشادها»، توجه به درک و فهم اتحاد «آتمن» (خویشتنِ خویش) با «برهمن» (حقیقت مطلق) بالا گرفت. آنان می‌گفتند: وقتی تمام ظواهر و مشخصات فردی و اختصاصی خود را کنار بگذاریم، همه آدمیان را دارای خودِ مشترکی می‌یابیم که همان حقیقت مطلق است. (ر.ک: حسینی، سید اکبر، حقیقت غایی در آیین هندو، معرفت 1386 شماره 121)

(دعاى امام‏ زمان‏ علیه السّلام در حق شیعیان‏)

«بار پروردگارا! شیعیان ما از ما هستند، از باقیمانده گل ما خلق شده ‏اند، و با نور ولایت ما عجین گشته ‏اند پس امور آنها را به ما واگذار و بر ایشان گناهانى را که به خاطر اعتماد بر دوستى ما انجام داده ‏اند [نه از روى عناد و انکار] ببخشاى، و اگر ترازوى آنها سبک است آن را با مانده نیکی هاى ما سنگین فرما».

بنگر امام عصر- عجل الله فرجه و جعلنى فداه- چگونه اهتمام دارد که شیعیانشان را با خودشان درآمیزد، تا شیعیان در اثر جدایى از آنها تنها [و درمانده و هلاک‏] نگردند، یک‏بار [عرضه مى‏ دارد:] آنها در اصل خلقت از ما هستند، بار دیگر [عرضه مى‏ دارد:] آنها به خاطر اعتماد بر محبت ما گناه کردند، و سرانجام به درگاه الهى تضرع مى‏ کند و از خداوند مى‏ خواهد که کمبود آنان را با مانده حسنات آنها جبران نماید.

اى برادرم! آنها چیزهایى را مى‏ دانند که ما از آن بى‏ اطلاعیم، و آنها همان کسانند که فرمودند: به گناه منگرید، [تا در نظرتان کوچک نماید] و لیکن بنگرید چه کسى را نافرمانى مى‏ کنید».

( حسین بن على بحرانى، (1379)،  سلوک عرفانى در سیره اهل بیت( ع): 108)

سلوک عاشقانه خراسان، همان شیوه سلوکی رایج در احوال و مقامات (از مقامات تبتّل تا فنا) است با محوریت عشق. سلوک در منازل و مقامات یا به قول عطار در «هفت شهر عشق»، در واقع سفر در مراتب نفس آدمی است. از این نظر، سلوک خراسان بیشتر ناظر به مراتب نفس، طبع، نفس، قلب و روح، تا سرّ، خفی و اخفی (نجم‌الدین رازی، 1365: 117 و 121؛ العجم، 1999: 808) است به انگیزه تزکیه نفس (قد أفلح مَن زکّیها؛ شمس: 9) و کشف حجاب انّیّت و هستی؛ چنان که حلاج سرود:

بینی و بینک انی  فارفع بلطفک انی من ینازعنی البین (حلاج، 1394: 299)

گرچه برخی، مراتبی چون عالم طبع، مثال، روح، سرّ و ذات را همان حجاب‌هایی دانسته‌اند که سالک باید از آنها عبور کند (بحرالعلوم، 1360: 129) اما آنچه در سلوک خراسانی مشهور است، نظریه سلوک در هفت مقام با راهنمایی پیر است که ابونصر سراج آورده است: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا (سراج، 1380: 86).

نجم‌الدین کبری، بنیان‌گذار و تدوینگر سلوک شطّار، می‌تواند بهترین نماینده پیران خراسان در عرفان عملی و سیر و سلوک، برای مقایسه با سلوک ابن‌عربی و شارحانش باشد. وی به طور کلی، طریقت‌های سلوکی را به سه گروه تقسیم می‌کند: ابرار، اخیار و شطّار.

1. طریق ابرار (مجاهدت و ریاضت): تکیه اصلی ابرار، بر ریاضت و تهذیب و تبدیل اخلاق است. ارباب این طریقت، علمای علم اخلاق، بر آنند که بیماری دل از صفات نفسانی ذمیمه است. راه از بین بردن این صفات، تبدیل هر یک از آنها به صفت نیک مقابل آن است؛ زیرا «العلاج بالاضداد». البته زائل‌کردن تمام صفات ذمیمه مقدور نیست. زیرا این صفات ذاتی انسان است. پس مقصود از تهذیب اخلاق، به اعتدال درآوردن این صفات است.

2. طریق اخیار (معامله): تکیه اصلی اخیار بر اعمال عبادی و ظاهری شریعت، مثل نماز، روزه، حج و مستحبات است. می‌توان این طریق را بر سلوک عابدانه، تطبیق کرد.

3. طریق شطّار (محبت): تکیه اصلی شطار، بر محبت و عشق الاهی است. شرط اول، موت ارادی است که با توجه به اصول ده‌گانه سلوکی نجم‌الدین کبری باید به آن رسید (نجم‌الدین کبری، 1384: 31-38). 

منبع: رودگر، محمد، (پاییز و زمستان 1396)، عرفان خراسان و ابن‌عربی؛ تفاوت‌های سلوکی، پژوهشنامه مذاهب اسلامی، دانشگاه ادیان ومذاهب، دوره 4، مقاله 8.

مقاله (جایگاه کرامات در عرفان) نوشته حمید حنائی نژاد

نظر دین به مساله عرفان نفس نظر استقلالى نیست، بلکه نظر آلى و طریقى است، زیرا معلوم است که ذائقه دین راضى نیست به اینکه مردم به امرى سرگرم باشند که هیچ مربوط به معرفت پروردگار و عبادت او نباشد، دین که لحن گفتارش این است که:

" إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ - در نظر خدا دین عبارتست از تسلیم" و یا این که مى‏ فرماید:" لا یَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْکُفْرَ- خدا کفر را براى بندگان خود نمى ‏پسندد" چطور ممکن است راضى شود مردم عبادت و معرفت خدا را کنار گذاشته و تنها و تنها به عرفان نفس بپردازند؟! پس معلوم مى ‏شود عرفان هم انگیزه اصلیش همان دین فطرى بوده، و گرنه خودش بخودى خود چیزى نیست که از فطرت سرچشمه گرفته باشد، و فطرت انسانى انسانها را به آن دعوت کرده باشد، تا اینکه گفته شود شاخ و برگهایش هم به اصل واحدى که همان دین فطرى باشد منتهى مى ‏شود.