وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرفان» ثبت شده است

عرفان حافظ شیرازى و ملّا محمّد مولوىّ‏ مُخّ‏ اسلام است‏

بطور کلّى کلمات اولیاى خدا و عرفاى بالله داراى رموز و اشارات و کنایاتى است که فهم آنها اختصاص به خود آنها و همطرازانشان دارد. از اشارات و رموز عارف عالیقدر اسلام خواجه حافظ شیرازى کسى میتواند اطّلاع پیدا نماید که هم درجه و هم مقام با او باشد. امّا صد حیف و هزار افسوس که ما قدر و قیمت این بزرگان را ندانستیم، و معانى اشعارشان را به امور مبتذل حمل کردیم، و یا اگر شرحى در احوال آنها نگاشتیم نتوانستیم از عهده شرح و شکافتن آن معانى و اسرار برآئیم؛ تا خارجیان و کفّار آمدند و براى خود عرفان ساختند، و عرفان را از اسلام جدا پنداشتند، و مقام عظیم عرفان و عرفا را که مخّ و اسّ و ریشه اسلام است امرى مباین با تعلیمات دینى وانمود کردند، و براى ما عرفان ایرانى و هندى و رومى ساختند، و همه را خطّى در برابر خطّ اسلام، و راهى غیر از مسیر دین نمودار نمودند، و ریشه عرفان مولوى معنوى و حافظ شیرازى و مغربى و أمثالهم را عرفان ایرانى قلمداد کردند که با روح اسلام سازگار نباشد. اینها همه و همه نتیجه جمود و تحجّر و یک چشمى به مسائل دین نگریستن است؛ و حساب توحید را از عالم امر و خلق جدا نمودن و به أئمّه و لواداران عرفان به نظر موجودات ساخته‏شده بدون تکلیف و مأموریّت نگریستن است که ما را دچار این مصیبت عظمى نمود؛ تا جائیکه اینک براى آنکه از آنها عقب نمانیم و در این بازى، محکوم و سرافکنده نگردیم، باید با هزار دلیل اثبات کنیم که عرفان حافظ و مولانا متّخَذ از روح قرآن و روح نبوّت و ولایت است. شما به یک یک از غزلهاى حافظ بنگرید و ببینید چگونه آن لطائف و حقائق معنوى را در کسوت عبارات گنجانیده، و با چه دقائق و اشاراتى میخواهد آن حقیقت منظور و مراد خود را ارائه دهد. رضوانُ الله علَیه رضواناً شاملًا.

منبع: علامه طهرانی، سید محمد حسین، روح مجرد، انتشارات علامه طباطبائی، چاپ نهم، 1429ق، صص 518-519.

مقام عطار

شعر عرفانی به یک اعتبار با سنائی آغاز می‌شود و در عطار به مرحله کمال می‌رسد و اوج خود را در آثار جلال‌الدین مولوی می‌یابد. پس از این سه بزرگ، آنچه به عنوان شعر عرفانی وجود دارد (و من حافظ را در قلمرو شعر عرفانی نمی‌دانم، او عرفان است و چیز دیگر)، تکرار سخنان آنهاست، مگر آنچه به عنوان عرفان مدرسی و گسترش اصطلاحات آن در شعر فارسی آمده، از قبیل رشد و گسترش عقاید محیی‌الدین ابن‌عربی و نفوذ زبان صوفیانه او در قلمرو شعر فارسی که از حدود عراقی و شیخ شبستری آغاز می‌شود و در شاخه‌های مختلف رشد می‌کند[...]

اکنون مناسب است برای آگاهی از دیدگاه حضرت امام درباره ابن عربی به عنوان نمونه به چند مورد اشاره شود:

یکی از مواردی که امام خمینی از کتاب فصوص الحکم محیی‌الدین یاد نموده در نامه ای است که خطاب به خانم طباطبایی مرقوم شده و در ابتدای آن آمده است: «یاد روزی که در ایام جوانی کتاب فصوص الحکم و دیگر کتب عرفانی را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشته اند در خدمت  بعضی از مشایخ اهل عرفان[1] رضوان‌الله تعالی علیه استفاده نمودم... باید بگویم که کتب مذکور با همه قدر و منزلتی که دارند و کمکهای بسیار ارزنده ای به معرفت قرآن - سرچشمۀ فیاض معرفة ‌الله و کتب ادعیۀ ائمه معصومین، صلوات‌الله و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقاً قرآن صاعد باید خواند و احادیث آن بزرگواران - می کنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهی را ندارند. فی المثل سورۀ مبارکه حمد مشتمل بر جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پا بسته خارج است، همین قدر بدان ای دختر عزیزم که در بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، الحمدالله رب العالمین معارف و اسرار غیر قابل تحمل برای ماست. و اگر عارف صاحب سرّی در الحمدالله با قدم صاحب ولایت غور کند، می یابد که در عالم هستی غیر از الله چیزی و کسی نیست که اگر بود، حمد مختصّ به ذات الوهی نبود (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود ورای او هستند. تو نیز ای عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه»[2].