آخرالزمان و ظهور منجی‌های سه‌گانه (هوشیدر، هوشیدر ماه و سوشیانس)

در متون مقدس زرتشتی مانند اوستا و کتاب روایی پهلوی افزون بر بشارت و اشارت به ظهور عدالت‌گستر از تولد و ظهور و یاران او سخن گفته‌شده است، از نگاه زرتشتیان، موعودِ مزدیسنا سوشیانس نامیده می‌شود.

اینان منتظر سه موعود هستند و میان هر یک از آن‌ها هزار سال فاصله قرار داده‌شده است، آنان طول جهان را دوازده هزار سال تقسیم کرده‌اند که مجموعاً به چهار دوره‌ی سه هزارساله تقسیم می‌گردد، در چهارمین دوره سه هزار ساله دهمین هزاره عهد سلطنت روحانی پیغمبر ایران زردشت شمرده می‌شود در آغاز هر یک از هزاره یازدهمین و دوازدهمین دو تن از پسران زردشت ظهور خواهند نمود، در انجام دوازدهمین هزاره پسر سوم یعنی سوشیانس پدیدار گشت و جهان را نو خواهد کرد مردگان را برمی‌انگیزد و قیامت و جهان معنوی خواهد آراست.

به سه پسر زردشت که در آخرالزمان تولد یابند سوشیانت نام داده‌اند در باب پیشینه‌ی تاریخی منجی آخرالزمان در ادیان توحیدی زرتشت یهود و مسیحیت می‌توان گفت که اگر تولد زردشت را قرن هفتم قبل از میلاد بدانیم، دین یهود پیش‌تر موضوع موعود آخرالزمان را وعده داده و اخبار زرتشت پیرامون این مطلب تازه نیست معروف است که اسپرم زرتشت از میان نرفته و این اسپرم به‌روشنی در دریاچه کانسه یا هامون یا ارومیه وجود دارد و 99999 فروشی از آن مراقبت می‌کنند، یک اسطوره حکایت می‌کند که یک دختر جوان که در اوستا اِدِت فِذِری نامیده شده در این دریاچه آب‌تنی می‌کند و از اسپرم زرتشت باردار می‌شود! پسری به‌نام استوت ارته به دنیا می‌آورد و او همان کسی است که بر دردهای ناشی از دیوها و انسان‌ها پایان می‌بخشد و منجی بشر از دریاچه کیانسه زاده می‌شود.

دکتر محمدجواد مشکور در کتاب خلاصه ادیان در باب ظهور منجی آخرالزمان سوشیانت می‌نویسد در پایان هزار سال از نطفه زرتشت که در دریاچه چی چسب پنهان است از شکم سه دختر به‌ترتیب سه موعود آخرالزمان به‌نام های هوشیدر، هوشیدر ماه و سوشیانس به‌طور خارق‌العاده‌ای ظهور خواهند کرد در هنگام به دنیا آمدن آخرین منجی که سوشیانس باشد جنگ قطعی و نهایی بین خیر و شر درمی‌گیرد و همه‌ی مردگان برمی‌خیزند و قیامت برپا می‌شود و ستاره‌ی دنباله‌داری به‌نام قوچ هر بر زمین افتاده و شعله‌ور می‌شود و همه معادن و فلزات گداخته می‌گردند و مانند است سیل روان می‌شوند پس‌از شکست لشکریان اهریمن اهریمن تا ابد در ظلمت فرومی‌رود و زمین از هر تیرگی پاک می‌شود این حالت را فلج کرد گویند که به‌معنای تصفیه است و جهان نو که جز نیکی و عدالت در آن حکم‌فرما نیست به وجود می‌آید و جهانیان برای همیشه خوش‌بخت و کامروا خواهند بود. (حبیبی نژاد، رضا، حیاتی، فاطمه، (پاییز و زمستان1395)، انتظار ظهور منجی آخرالزمان در ادیان الهی (زرتشت، یهود، مسیحیت)، فصلنامه پارسه، سال 16، شماره 27: 27-50).

 

پ ن: به گزارش پایگاه خبری مفاز، در اسلام، اعتقاد بر این است که در پایانِ تاریخ، فرزندی از فرزندان رسول الله (ص)، از اولاد فاطمه (س)، قیام کرده؛ زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود. از سویی دیگر، اهل بیت (علیهم السلام) پیروان خود را از تعیین وقت برای امر ظهور، منع کردند. یعنی فرمودند که تنها خداوند از زمانِ ظهور آگاه است.

زرتشتیان هم به منجی موعود باور دارند که همان سوشیانس (سئوشیانت) است. در روایات زرتشتی آمده که پیش از ظهور منجی، یکی از فرماندهان لشکر او از هند و چین، به ایران می‌تازد، و مَزگِت‌ها (مسجدها) را خراب می‌کند. اما زرتشتیان، برای ظهور منجی، زمانی معیّن کردند. رهبران زرتشتی، در گذر تاریخ همواره پیش‌گویی می‌کردند که هزار سال پس از «یزدگرد سوم» ساسانی، می‌بایستی منجی موعود زرتشتی (سوشیانت) ظهور می‌کرد. یعنی 400 سال پیش (در حدود قرن 16-17 میلادی) سوشیانت باید ظهور می‌کرد، که نکرد.

مناسک و آداب دینی (سدره پوشی و بستن کمربندی به نام کشتی، مراسم‌های مربوط به درگذشتگان)

مناسک و آداب دینی زردشتیان عبارت است از:

1-سدره پوشی: سدره ، پوششی است که در زیر پیراهن بر تن پوشیده می شود و نام آن در اوستا به شکل " وهو منه وستره " آمده که پوشش نیک اندیشی معنی می دهد و هرکس که باور دارد اندیشه اش نیک است حق دارد آن را بر تن داشته باشد.

2-بستن کمربندی به نام کشتی: کشتی کمربندی بافته شده از پشم گوسفند است که 72 رشته دارد ودر اوستا " ائیویا انگهن " نام دارد یعنی کمر بند خدمت رسانی برای گسترش راستی و برانداختن کزاندیشی و باز هم کسی که کمر همت بسته است تا این کار شایسته را در خود ، خانواده و جامعه به سرانجام برساند، حق دارد تا کشتی را نیز بر کمر داشته باشد.

3-مراسم‌های مربوط به درگذشتگان: در آئین زرتشتیان مرگ انسان، پایان زندگى نیست، بلکه آغاز زندگى مینوى براى روان در گذشته به حساب مى ‏آید. بنابراین سوگ و عزاى پس از درگذشت هر زرتشتى، عملى ناپسند و ناروا به شمار مى‏ آید.

به عقیده زرتشتیان آدمى از تن، جان، روان و فروهر تشکیل شده است. آئین زرتشتى ارزش زیادى براى تن در زندگى قائل است.

تن را نباید آزار داد و نیازهایش را باید برآورده ساخت. آن را همواره باید پاک نگه داشت و با جدا شدن جان از آن ارزش خود را از دست خواهد داد. فقط باید به گونه ‏اى عمل نمود که محیط زیست براى زنده ‏ها آلوده نگردد.

در گذشته زرتشتیان جسد مرده ‏هاى خود را در دخمه قرار مى‏ دادند ولى هم اکنون مرده ‏ها را به خاک مى ‏سپارند.

در هنگام مرگ جان از بدن بیرون مى‏ رود و فروهر به نیروهاى اهورایى مى ‏پیوندد و روان حالت جاودانى مینوى خود را آغاز مى ‏کند.

زرتشتیان جسد مرده‏ها را در تاریکى شب به خاک نمى ‏سپارند. با مراسمى ساده و بدون سوگوارى و شیون و در حالى که اغلب لباس سفید به تن دارند جسد مرده را به آرامگاه مى ‏برند.

موبد در آنجا بخشى از گاتاها را مى ‏سرایند. پس از شستشو، بر تن مرده پارچه سفید دوخته شده ‏اى مى ‏کنند، آنگاه جسد را بر تابوتى آهنى مى ‏گذارند و چهار نفر آن را به قبرستان مى ‏برند.

اغلب زرتشتیان در مراسم تدفین شرکت مى ‏کنند. فرزند بزرگ متوفى، دستمال سبزى بر بازویش مى‏ بندد و در پیشاپیش جمعیت حرکت مى‏کند و این نشان مى ‏دهد که زندگى در این خاندان تداوم خواهد داشت.

پس از دفن میت، مقدارى آب بر روى خاک قبر مى ‏پاشند و بر سر قبر عود مى ‏سوزانند و براى شادى روان متوفى نیایش مى ‏کنند.

در پایان جمله «ایریس تَنام اوروانُو یَزَ مئیده یا اَشَه او نام فرَه و شَه یُو» را بر زبان مى‏آورند و سه بار اشم و هو مى‏ خوانند. ترجمه این جمله اوستایى چنین است «بر روان و فروهر پاک همه درگذشتگان درود باد».

روز سوم پس از دفن میت، مراسمى در منزل برگزار مى ‏گردد. در عصر روز سوم خویشان و آشنایان به خانه متوفى مى ‏آیند و با خود شاخه هایى از مورد یا عود مى‏ آورند و در پسکم مَس ـ محل ویژه مراسم مذهبى ـ مى ‏گذارند و به این شیوه زندگى خرمى را براى بازماندگان و شادى را براى روان درگذشتگان آرزو مى ‏نمایند.

موبد نیز در این مراسم شرکت مى ‏کند و بخش هایى از اوستا را براى شادى روان اموات مى ‏سراید.

سپیده دم روز چهارم نیز به خانه متوفى مى‏روند. مردان به ویژه جوانان در این مراسم شرکت مى ‏نمایند.

موبد اوستاى گاه اُشَهِن را مى‏ سراید و شرکت کنندگان نیز گوش فرا مى ‏دهند. هنگامى که سپیده دم آغاز مى ‏گردد دهموبد با صداى بلند از شرکت کنندگان مى‏ خواهد که رو به سوى خورشید نمایند و براى سلامتى خود و شادى روان متوفى دعا نمایند.

پس از نیایش موبد نیز بخش هایى از اوستا را در زمان هاون ـ هنگام نیایش پس از سپیده دم ـ مى ‏خواند.

زرتشتیان عقیده دارند که هنگامى که روان از تن جدا مى‏ شود، پس از سه شبانه روز، در سپیده دم بامداد روز چهارم روان متوفى از پل چینود عبور خواهد کرد اگر روان از آنِ شخص نیکوکار باشد از این پل به راحتى عبور خواهد کرد و در سراى نور و سرور قرار مى‏گیرد و چنانچه فرد گناهکار باشد روان او از این پل عبور نخواهد کرد و در سراى سکوت و تاریکى خواهد ماند.

همچنین زرتشتیان علاوه بر مراسم روز چهارم، در روزهاى دهم، سى ‏ام و در هر ماه تا یک سال پس از درگذشت متوفى مراسمى همانند روز چهارم برگزار مى ‏کنند. مراسم سال اموات تا سى سال ادامه مى ‏یابد. 

آتش و آتش‌کده‌های بزرگ سه‌گانه (آذرگشنسب، آذر فرنبغ و آذر برزین مهر)

در آیین زرتشتی آتشی که مانا بوده و از آن نگهداری می شده سه گونه بوده است:

1- آتش دادگاه: این آتش همان آتش آتشدان خانه ها بوده است، مراسم تقدیس نداشته و در صورتی که فرزندان زندگی جدیدی آغاز می کرده اند از این اجاق آتشی بر می داشته و به خانه جدید منتقل می کرده اند.

2- آتش آدران (آدریان، درمهر): این آتش از چهار آتش ترکیب می شده است، آتش اجاق فرماندار محل، آتش اجاق فرمانده نظامی محل، آتش اجاق قاضی محل، آتش اجاق کشاورز محل. ایجاد این آتش یک ماه طول می کشیده و با مراسم تقدیس همراه بوده است.

3- آتش بهرام (ورهرام): این آتش ترکیبی است از 15 آتش زمینی و یک آتش با منشا آسمانی(برق آسمان). آمده است که این آتش باید 1128 بار تطهیر می شده و مراسم تقدیس آن یک سال به طول می انجامیده است. 15 آتش زمینی عبارت بودند از: آتش آتشدان پادشاه/استاندار/فرماندار، فرمانده ارتش، پیشوای دین، درویش/صاحب دل، زرگر، کوزه گر، آجرساز، رنگرز، ضرابخانه، آهنگر، اسلحه ساز، نانوا، تقطیر، چوپان، مرده سوز و برق آسمان. اهمیت به سزایی داشته و خاموش شدن آن با خاموش شدن دین همراه شمرده می شده است. شاهان ساسانی پیش از تاجگذاری پیاده به مکانی که آتش ورهرام در آن نگهداری می شد می رفتند و در آن جا تاجگذاری می کردند.

سه آتشکده‌ی معروف

زرتشتیان آتش های سه گانه خویش را به اسطوره ها می رسانند و می گویند که سه آتش، در پشت گاو اساطیری سریشوک Srishok در دوره ی تهمورث نگهداری می شد.

در زیر نام آتشکده به پهلوی ، جایگاه، کوه نزدیک به آن و طبقه‌ای که از آن استفاده می‌کردند، آمده است:

آتش فرنبغ (Faranbag)، کاریان، کوه خورهمند، موبدان

آتش گشنسب (Gushnasp)، شیز، کوه اسنوند، جنگجویان

آتش برزین مهر (Burzenmihr)، ریوند، کوه ریوند(شمال غرب نیشابور)، کشاورزان

آتشکده های تاریخی دیگردر تاریخ از آتشکده های مشهور دیگری نیز یاد شده است که برخی از آن ها عبارتند از:

آتشکده باکو: در روستای سوراخانی حدود 15 کیلومتری باکو که گفته می شود از حدود 400 سال پیش از میلاد روشن بوده است. از سال 1975 میلادی آتش این آتشکده دوباره روشن شده است.

آتشکده بردسوره: در بخارا

آتشکده آذرشب: در بلخ، که آورده اند مکان گنج های افسانه ای گشتاسب بوده است.

آتشکده آذرنوش: در بلخ که فردوسی در شاهنامه آن را نوش آذر گفته و چنین سروده است: شهنشاه لهراسب در شهر بلخ/ بکشتند و شد روز ما تار و تلخ/ وز آن جا به نوش آذر اندر شدند/ رد و هیربد را همه سر زدند.

دین زردشتی در دوره ساسانی

-در زمان سلطنت ساسانیان (226م-651م) همچنان در آیین زردشت تغییراتی تازه روی داد، در این دوره قوت دین زردشت به‌جایی رسید که در قوم یهود و اعراب عصر جاهلیت نیز نفوذ فراوان کرد تا این‌که نوبت به دین اسلام رسید و مبانی فکری آنان مانند آخرالزمان، رجعت و روز حساب وارد مبانی دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام گردید. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 489).

دیانت زردشتی در دوران اسلامی

-معتقدات زردشتیان در باب آخرالزمان و مسائل رجعت و روز حساب در مبادی یهودیت و مسیحیت و اسلام داخل شد مذهب اسلام از شهر مدینه طلوع کرد و نه‌تنها مذاهب آیین موسی و کیش عیسی را متزلزل است ساخت بلکه اساس دین زرتشتی را نیز تقریباً متلاشی نمود فاتحان عرب روش زور و اعمال شمشیر را برای نشر دین خود به‌کار نمی‌بردند زیرا قرآن شریف برای اهل کتاب به مدارا امر فرموده بود ظاهراً زردشتیان نیز در ممالک مفتوحه اسلامی در ردیف اهل کتاب یعنی نصاری و یهود قرار گرفتند با همه این احوال هنوز یک صد سال از غلبه‌ی عرب نگذشته بود که جمعی کثیر از پیروان زرتشت به دوری از وطن مصمم شد و ایران را ترک کردند آن‌ها به‌طرف سواحل خلیج‌فارس آمده و به یکی از جزایر غربی هند و سپس به هندوستان غربی مهاجرت کردند. (ر.ک: تاریخ ادیان جان ناس: 489-490).

دیدگاه اسلام در مورد دین زردشتی

زرتشت از پیامبران الهی است، دین زرتشت که منتسب به وی می باشد، دین الهی است . اگر چه محل و تاریخ تولد وی روشن نمی باشد.

در منابع اسلامی تأکید شده که دین زرتشت یکی از ادیان الهی بوده و زرتشتیان از اهل کتاب هستند. قرآن به اصالت مذهبی زرتشتیان تصریح می‏کند. و پیروان این دین را به عنوان صاحب کتاب به رسمیت می‏شناسد.

بر همین اساس در فقه اسلامی زرتشتیان در کنار یهودیان و مسیحیان قرار گرفته‏اند. در سیره و سنت پیامبر اسلام و ائمه(ع) نیز رهنمودهایی درباره برخورد با زرتشتیان وجود دارد که بیانگر اهل کتاب بودن آن ها است. ابن عباس می‏گوید: پیامبر اسلام دستور داد از زرتشتیان مقیم یمن جزیه بگیرند. زرتشتیان جزیه دادند و بر آیین خود باقی ماندند. و آنان اهل کتب بودند

فقیهان نیز از آنان به عنوان اهل کتاب یاد کرده ‏اند.

از برخی متون و منابع دینی استفاده می‏شود که برای زرتشتیان کتاب آسمانی داشته اند. در روایتی از امام علی(ع) آمده است که برای مجوسیان کتاب وجود دارد.

مرحوم شیخ طوسی تصریح می‏کند که برای زرتشتیان کتاب آسمانی وجود دارد. مرحوم علامه طباطبایی عقیده دارد زرتشتیان دارای کتاب آسمانی و پیامبر بوده است.

دین زرتشت مانند بسیاری از ادیان دیگر به تحریف مبتلا شده و عقاید باطل و خرافات موهوم در آن راه یافته است و مسئله ثنویت و اعتقاد به دو مبدأ آفرینش نیز از همین قبیل است.

دینی که این پیامبر ایرانی تعلیم کرده، یک آیین اخلاقی و طریقه‌ی یگانه پرستی است.

زرتشت خدای معبود و متعال خود را "اهورامزدا" لقب داده، یعنی خدای حکیم، که دارای عالم و خلاّق و نظام طبیعت است.

زرتشت مزدا را صاحب اهورای حقیقی پنداشته و عبادت و پرستش را خاص ذات او قرار داده و وی را خداوند متعال و قادر و قاهر شمرده است که ذاتش به حکمت محض و خیر مطلق متّصف است.

زرتشت خود را پیغمبری مبعوث از طرف اهورامزدا می‏داند . در «گات‏ها» کتاب آسمانی زرتشتی‏ها، تأکید می‏کند که خدا او را برانگیخته و مأمور ساخته، دین او (در عصر خود) بهترین و کامل‏ترین ادیان است.

زرتشت برخلاف نظریه بعضی از زرتشتیان متاخر، آفرینش تمام موجودات را برحسب مشیت و اراده متعال اهورامزدا می‏دانست. در آیه آخر گات‏ها صراحتاً اهورامزدا را موجب و موجد نور و ظلمت -هر دو- می‏داند.

اهورامزدا اراده قدوسی علوی خود را به وسیله روحی مقدس و نیکو نهاد از قوّه به فعل درمی‏آورد که آن را "سپنتامینیو" نامیده است. اعمال الهی او نیز به دستیاری ارواح مقدس که "امشاسپنتا" گفته می‏شوند اجرا می‏گردد.

نقطه اصلی و پایه اساسی اخلاق در آیین زرتشت بر این قاعده است که نفس آدمی، میدان نبردی واقعی میان خیر و شر است.

اهورامزدا به آدمی آزادی عمل عطا کرده که عمل خود را برگزیند و بین صواب و خطا هر یک را بخواهد انتخاب کند، البته نیکان بدی را نمی‏پسندند.

از منطق و فلسفه زرتشت در کتب دینی می‏توان استنباط کرد آتش نمی‏پرستیده و بر آن عقیده‏ای که پیشینیان و نیاکان او بر آن بوده‏اند، نبوده است و آتش را فقط رمزی قدوسی و نشانی گرانبها از اهورا مزدا می‏دانسته است.

درباره دیدگاه رسول خدا (ص) درباره ایرانیان می توان گفت : طبق برخی روایات در قرآن آیاتی وجود دارد که اشاره به قوم ایران و ایرانیان دارد. از جمله. پیامبر هنگام تلاوت قرآن به این آیه رسید که خداوند می‌فرماید:

« ... وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ» یعنی اگر روی برگردانید (خداوند) جای شما را به مردمی غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود. از آن حضرت پرسیدند: کسانی که اگر ما روی برگردانیم ،خداوند آن‌ها را به جای ما قرار می‌دهد، چه کسانی هستند؟ رسول خدا در حالی که بر دوش سلمان فارسی می‌زد فرمود: «این مرد و قوم او هستند.»

آیه دیگری در قرآن است که طبق حدیث نبوی از ایرانیان به عنوان پاسداران و نگهبانان دین یاد شده است. آیه می‌فرماید: «اگر این قوم نسبت به آن (هدایت الهی) کفر ورزند (مهم نیست). زیرا کسانی را نگاهبان آن ساختیم که نسبت به آن کافر نیستند.» شخصی از رسول خدا (ص) پرسید: منظور از آن گروه نگهبان دین در این آیه چه کسانی هستند؟ فرمود: سوگند به خدا، این گروه نگهبان، سلمان و قوم او هستند.»

رسول خدا غیر از احادیثی که در تفسیر آیات در مورد ایرانیان آوردیم، بارها در مورد ایران و ایرانیان سخن گفته و از آن‌ها به نیکی یاد کرده است که به چند مورد اشاره می‌شود. پیامبر می‌فرمایند «ایرانیان خویشاوندان ما اهل بیت‌اند ... » در جای دیگر می‌فرمایند: "در بین مردم، مردم فارس بیش ترین سهم را از اسلام دارند."" خوشبخت‌ترین ملت غیر عرب به واسطه اسلام مردم ایرانند." درجای دیگر ایرانیان را اهل بهشت می‌نامد. (ر.ک: جان‏.بی.ناس، تاریخ جامع ادیان، : 453).