اکنون در آستانه شهر اللَّه و مقام ضیافت اللَّه هستیم و من خود اقرار دارم که لایق این ضیافت نیستم.

شهر شعبان المعظم که شهر امامان است در شرف گذشتن و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم براى شهر اللَّه.

دعاها را گاهى با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزى حاصل نشد در این آخر شهر عرض مى‏ کنم:

اللَّهُمَ‏ انْ‏ لَمْ‏ تَکُنْ‏ غَفَرْتَ‏ لَنا فیِما مَضى‏ مِنْ‏ شَعبانَ‏ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِىَ مِنهُ 

از رحمت حق تعالى مأیوس نیستم و مباش، در دنیا [مباد] روزى که گناهان به آنجا رسد که از رحمت حق مأیوس شویم. دخترم این چند روز خواهد گذشت چه با عیش و نوش و چه با رنج و تعب؛ چه با غفلت از فطرت و چه با توجه به آن. عزیزم، خداوند- جل وعلا- نور هدایت را در همه مخلوقات خصوصاً انسان نهفته است.

فطرت اللَّه، ما را خواهى نخواهى به او متوجه کرده و همه مخلوقات در هر حدى که هستند و به هر مذهبى که گراییده ‏اند جز به حق تعالى و کمال مطلق به هیچ چیز توجه ندارند به حسب فطرت؛ گرچه خود ندانند و معتقد به غیر آن باشند انسان کمال مطلق را مى‏ جوید و مى‏ خواهد چه آنان که به توهّم بت را مى ‏پرستند و چه آنهایى که حق- جل وعلا- را منکرند و به دنبال ریاست. ملحدها گمان مى ‏کنند متوجه به دنیا و خواستار ریاست و زعامت هستند، لکن به حسب واقع متوجه و خواهان قدرت مطلقه هستند و در جستجوى کمال مطلق و خود گمان خلاف مى ‏کنند و شاید عذاب و عقاب براى همین جهل و توهّمات باشد. تو که مثلًا دنبال لباس خوب هستى و زینت بهتر، دنبال حق مى ‏گردى و کاخ‏ نشینان نیز دنبال قدرت مطلق هستند.

وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ‏ وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ‏

بنا بر وجهى این کلام دامنه دارد.

بهتر آنکه درز بگیرم و تو را و خود و همگان را به خداى تعالى بسپارم.

و السلام علیک و على عباد اللَّه الصالحین. روح اللَّه الموسوی الخمینی

(امام خمینی، سید روح الله، (1389)، صحیفه امام، ج20: 253-254).