وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

وبلاگ رسمی دکتر حمید حنائی نژاد

(عرفان اسلامی، آشنایی با ادیان و فرهنگ‌ها)

نظام طبقاتی هند (کاست)

(کاست (Caste)، مشتق از اصطلاح پرتقالى 'کاستا' (Casta) به معناى نژاد، تبار و اصل است که براى اولین بار در قرن شانزدهم در مورد نظام موجود جامعه‌ی هند به‌کار رفته است)

آریان‌ها ابتدا مردمی بانشاط و امیدوار بودند و این حالات آنها در میان اوراد ودایی آشکار است ولی حدود 500 سال قبل از میلاد که نظام طبقاتی هند (کاست) به چهار صنف زیر در جوامع آنها شکل گرفت و عقایدی مانند تناسخ (سمساره) و کارما (علت و معلول) در میانشان رسوخ پیدا کرد کم کم اندیشه انکار نفس و ترک دنیا و مبانی فلسفه و عرفان در آنها بوجود آمد و شاید انتقال زندگی از صحرا و بیابان به سرزمین گرم و مرطوب و آب و هوای مهیج اعصاب آهسته آهسته میل به منزوی شدن و گمنامی را در آنان ایجاد نمود و آن زور و نیروی بدنی رو به کاهش رفت. (ر.ک: ناس، جان، تاریخ ادیان: 177).

* در کتاب مقدس هندى عهد باستان چنین تصور شده که چهار کاست اصلى از: دهان، بازوها، ران‌ها و پاهاى 'برهما' (Brahma)، خلق شده است.

برهمنان یا روحانیون

رجال و روحانیون دینى که والاترین مقام را داشتند و از دهان برهما خلق شده و انتظام و اداره جامعه به‌دست آنها است. در اواخر قرن هفتم قبل از میلاد برهمنان صاحب قدرت شدند و امرا و حاکمان از طریق توجهات عالمان روحانی کسب نیرو می کردند و به وسیله ای ادای مناسک و تلاوت ادعیه و تقدیم قربانی از آن عالم یاری می جستند. همین امر باعث شد که روحانیون مرتبه ای بلند یافتند به گونه ای که نفوذ آنها از زمین تا آسمان بسط یافت. کتاب مقدس برهمنان به جز کتاب وداها، کتاب «اوپنیشادها» است. این کتاب بزرگ ترین تفکر و اندیشه‌ی عرفانی در تاریخ هند به حساب می‌آید.

کاشاتریاها یا اشراف و امرا

نظامیان اشرافى که همان حکمرانان محلى بودند و وظیفه آنها حفظ و نظم و امنیت بود و از بازوهاى برهما به‌وجود آمده‌اند.

ویاسیاها

تجار و کشاورزان‌که از ران‌هاى برهما خلق شده‌اند.

شودره‌ها یا سودراها

فروترین مقام را داشتند و در خدمت سایر کاست‌ها بودند و از پاهاى برهما به‌وجود آمده‌اند.

* نجس‌ها (Untouchables) خارج از این طبقات بودند!

ناپاکان یا نجس‌ها که پست‌ترین مرتبه اجتماعى را دارا بودند. اینها خارج از کاست (Out Caste) به‌حساب مى‌آمدند که از همه‌ی حقوق اجتماعى محروم بودند و آنان را نجس مى‌دانستند. این گروه که اکثراً از اعقاب بومیان سرزمین هند بودند، عموماً به‌صورت حاشیه‌اى و در شرایط بسیار رقت‌آورى همچون کرم زباله به‌سر مى‌برند و پیوسته با یکدیگر در نزاع هستند. باید دانست که عده‌ی آنها را در حدود ۴۰ تا ۷۰ میلیون نفر تخمین زده‌اند و به ۲۸۰ دسته تقسیم مى‌شوند.

 

خدایان ودایی

اَگنی (آتش)، وَرونا (آسمان)، ایشوارَ (قادر متعال)، رودرا (وحشتناک)، راما (دلپذیر)، کرشنه (آبی پررنگ)، یاما (ارابه‌ران خدای حاکم بر ارواح مردگان که معادل جم در آئین زردشت است)، اشوین (اسب سوار).

هندوها بت‌هایی در معابد و منازل که عروسک فلزی با اشکالی هستند و رفتارشان با این عروسک‌ها مانند رفتار با انسان است (از خواب بیدار می‌کنند به حمام می‌برند و غذا به آنها می‌دهند و ...).

خدایان سه‌گانه (برهما، شیوا و ویشنو)

هندوها خدا را از جنبه ربوبیت ایشوارا می‌نامند که دارای سه مظهر برهما، شیوا و ویشنو است، برهما مظهر زندگی بخش، شیوا مظهر ممیت و میراننده و رب النوع تمامی رقصندگان جهان است و ویشنو مظهر حافظ و نگهدارنده است، میان پیروان شیوایی شیوا بر دو خدای دیگر مقدم است اما در فرقه ویشنویی ویشنو مقدم بوده و بقیه خدایان تجلی او هستند. رقص شیوا نیز مربوط به خدای شیواست. شیوا با رقصش قدرت ازلی پروردگار را نمایان می‌کند و برای حفظ و بقای عالم می‌رقصد!. (ر.ک: نوروزی طلب، علیرضا، عادلوند، پدیده، (بهار1393)، مطالعه تطبیقی رقص شیوا و رقص سماع: 15-24).

کتاب‌های مقدس هندوها

وِداها مجموعه ادعیه و آیین‌های هندوها (اورادی در ستایش آتش، خورشید و سایر مظاهر طبیعت و دعای روزی، باروری، بخشش گناه و ... که مربوط به 1000 تا 1400 سال قبل از میلاد بوده) به ترتیب زمانی عبارتند از:

ریگ وِدا

مجموعه ده جلدی اشعار مذهبی شامل هزار سرود در قالب قطعات حمد و ستایش که به هندی قدیم هر قطعه منتر نام دارد و حدود قرن 8 قبل از میلاد مکتوب شده و مخاطب این اشعار به صورت مبهم سه خدا از الهه‌های قدیم است که میان ایرانیان باستان و یونانی‌ها و رومی‌ها مشترک بوده است مانند: خدای پدر یونانی‌ها، خدای مادر در ایران باستان گایا ماتر یا مهر و خدای میترا یا خدای آفتاب؛ البته به مرور خدایان نرینه و مادینه که مظاهر طبیعتند و خدایان زیاد دیگری جای این سه خدا را گرفته است.

سامَ وِدا (وِدای سرودها)

مجموعه سرودهایی که برهمنان (کشیشان) موقع قربانی و نوشیدن شراب سوما سروده‌اند.

یَجور وِدا (وِدای قربانی)

ادعیه، اوراد و نمازهایی که مکمل ریگ ودا است.

اَتهَروَه‌وِدا (وِدایی که به نام نویسنده‌ی آن (اَتهَروان) است)

مشتمل بر افسون و اوراد (منترها) که از سحر و جادوهای قدیمی باقیمانده است. بیان احساسات و عواطف مانند: ترس، غضب، شهوت، نفرت و ... و اصلاح معایب و معاصی و شفای امراض و دفع ارواح موذی با آدابی خاص خوانده می‌شود. برخی از قسمت‌های این کتاب مربوط به آلات جسمانی انسان و نشان دهنده تکمیل پزشکی بوده است.

برهمانایا

برهمنان (روحانیون هندو) 500 تا 800 سال قبل از میلاد شرح و تفسیر حجیم و عجیب بر وداها را با ذکر مناسبت‌های آن اوراد در خصوص مناسک و عبادات به نام برهمانایا (Brahmanas) نوشتند. سیر در مباحث توحیدی کم و بیش در این مجموعه دیده می‌شود.

مهابهاراتا

کتاب مهابهاراتا با محتوای اساطیری رزمی و بزمی و به نقلی «بزرگترین اثر تخیل» است.

بهگَوَدگیتا

* بهگَوَدگیتا (گیتا)کتابی جذاب و بخشی از مهابهاراته که مورد توجه قرار گرفته و در مورد اخلاص است.

** این کتاب حاوی مکالمات کریشنه با ارجونه‌ی شاهزاده است.

*** در قرن اول میلاد در بخش رزم‌نامه‌ی کتاب مهابهاراته وارد شده و نزد هندوها محترم و نوشته‌ی پرذوقش افراد را فریفته خود کرده است.

مردم هند پیش از آریائی‌ها (آریان‌ها)

* مردم هند قبل از مهاجرت آریائی‌ها کوتاه قد و سیاه چهره با موهای مجعد بودند و فرهنگ و دین مخصوص به خود (ریشه مباحث تناسخ و انتقال ارواح یا قانون کارما) را داشتند و وحشی ابتدایی نبودند، در ایران کاملا از بین رفتند ولی در هندوستان به جنوب آن رانده شده و امروزه قوم دراویدی (Dravidians) شناخته می‌شوند و به نجس‌ها (Untouchables) شهرت دارند.

** برخی از حفاری‌های باستان شناسان در هارپا در پنجاب و در خرابه‌های مُهانجودارا در ساحل رودخانه سند حکایت از آثاری تمدنی مانند صنایع و معماری و خدایان آیین هندو قبل از ورود آریائی‌ها به هند دارد.

ویژگی‌های آریان‌ها:

* پیش از 2000 سال قبل از میلاد قوم آریه (Arya) به معنای شریف از اطراف رودخانه‌ی سند (جنوب پاکستان) و از راه آسیای مرکزی به‌سوی مشرق (هندوستان فعلی) مهاجرت و آنجا را مورد تاخت و تاز قرار دادند.

** آریان‌ها بلند قد و سفید، زبانشان سنسکریت (San-skrita) و پنج شعبه بودند، دسته‌ی دیگر از آریان‌ها به ایران فعلی مهاجرت کرده و گروهی دیگر به اروپا رفتند و یونانی‌ها (یونان و قبرس)، سلت‌ها (در حدود سال ۷۰۰ قبل از میلاد، یک گروه از قبایل هندواروپایی کشاورزان و آهنگران ماهر و جنگ‌جوی چادرنشین بودند که در اروپای مرکزی ساکن شدند و در طول قرن چهارم ق. م به بالاترین نقطه نفوذ و استیلای خود رسیدند و از بریتانیا تا آسیای کوچک گسترش یافتند)، ژرمن‌ها (بعدها آلمان، فرانسه، انگلستان، هلند و... نامیده شدند) و اسلاوها ( از نژاد هندواروپایی اند که در شرق اروپا و بعضی از مناطق آسیا می‌زیستند. مردمان روسیه، بلاروس، لهستان، جمهوری چک، اسلواکی، اسلوونی، یوگسلاوی، بوسنی و هرزگوین بلغارستان و بسیاری از کشورهای اروپای شرقی یا از این تبارند یا با اینان آمیخته شده‌اند، احتمال می رود اسلاوها و آریایی‌ها دارای اجداد مشترکی که حدود ۸۰۰۰ سال قبل در حوالی اکراین زندگی می کردند، باشند.) را بوجود آوردند.

*** آریان‌ها مانند هم نژادهای ایرانی باستانی خود از گیاه سوما شربت مسکر درست می‌کردند و با شیر نوشیده و آن را شراب الهی می‌نامیدند. نوشیدن آن هنگام قربانی واجب بوده و ابتدا روی چمن ریخته و به یاد خدایان جامی برای هر کدام نثار می‌کردند و سرودی به نام سوما که در کتاب ریگ ودا موجود است را زمزمه می‌کردند.

**** با سکنه‌ی بومی هند (دراویدی‌ها) مجادله و تنازع می‌کردند و قوه‌ی پندار آنها در جوشش بود و روحانیان آنها ادعیه و اوراد و سرود دینی را از باطن خود تراوش کردند و کتب مقدس هندوها از دل آن متولد گشت.

سرور گرامیم ماه‏ مبارک‏ رمضان‏ ماه امساک و سحرخیزى و شب‏ زنده‏ دارى و قدر یافتن و قرآن شنیدن و قرآن شدن و سرمشق گرفتن در پیش است!،

از هم اکنون که ماه شعبان و میقات شهر الله است غسل توبه کن و به لباس وفا و ولا از دل و جان محرم شو

و از صمیم قلب لبیک لبیک گو و در خویشتن سفرى کن و گرد کعبه عشق طواف کن که دستى از غیب برون آید و کارى بکند.

(حسن زاده آملی، حسن، (1381)، هزار و یک کلمه، ج2: 214)

 

اکنون در آستانه شهر اللَّه و مقام ضیافت اللَّه هستیم و من خود اقرار دارم که لایق این ضیافت نیستم.

شهر شعبان المعظم که شهر امامان است در شرف گذشتن و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم براى شهر اللَّه.

دعاها را گاهى با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزى حاصل نشد در این آخر شهر عرض مى‏ کنم:

اللَّهُمَ‏ انْ‏ لَمْ‏ تَکُنْ‏ غَفَرْتَ‏ لَنا فیِما مَضى‏ مِنْ‏ شَعبانَ‏ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِىَ مِنهُ 

از رحمت حق تعالى مأیوس نیستم و مباش، در دنیا [مباد] روزى که گناهان به آنجا رسد که از رحمت حق مأیوس شویم. دخترم این چند روز خواهد گذشت چه با عیش و نوش و چه با رنج و تعب؛ چه با غفلت از فطرت و چه با توجه به آن. عزیزم، خداوند- جل وعلا- نور هدایت را در همه مخلوقات خصوصاً انسان نهفته است.

فطرت اللَّه، ما را خواهى نخواهى به او متوجه کرده و همه مخلوقات در هر حدى که هستند و به هر مذهبى که گراییده ‏اند جز به حق تعالى و کمال مطلق به هیچ چیز توجه ندارند به حسب فطرت؛ گرچه خود ندانند و معتقد به غیر آن باشند انسان کمال مطلق را مى‏ جوید و مى‏ خواهد چه آنان که به توهّم بت را مى ‏پرستند و چه آنهایى که حق- جل وعلا- را منکرند و به دنبال ریاست. ملحدها گمان مى ‏کنند متوجه به دنیا و خواستار ریاست و زعامت هستند، لکن به حسب واقع متوجه و خواهان قدرت مطلقه هستند و در جستجوى کمال مطلق و خود گمان خلاف مى ‏کنند و شاید عذاب و عقاب براى همین جهل و توهّمات باشد. تو که مثلًا دنبال لباس خوب هستى و زینت بهتر، دنبال حق مى ‏گردى و کاخ‏ نشینان نیز دنبال قدرت مطلق هستند.

وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ‏ وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ‏

بنا بر وجهى این کلام دامنه دارد.

بهتر آنکه درز بگیرم و تو را و خود و همگان را به خداى تعالى بسپارم.

و السلام علیک و على عباد اللَّه الصالحین. روح اللَّه الموسوی الخمینی

(امام خمینی، سید روح الله، (1389)، صحیفه امام، ج20: 253-254).

 

هر کس رجوع کند به معارفى که در ادیان عالم و نزد فلاسفه بزرگ هر دین رایج است و مقایسه کند در معارف مبدأ و معاد با معارفى که در دین حنیف اسلام و نزد حکماء بزرگ اسلامى و عرفاء شامخ این ملت است، درست تصدیق مى ‏کند که این معارف از نور معارف قرآن شریف و احادیث نبىّ ختمى و اهل بیت او علیهم السلام است که از سرچشمه نور قرآن استفاده و اصطلا [گرم شدن] نموده ‏اند.

آن وقت مى‏ فهمد که حکمت و عرفان‏ اسلامى‏ از یونان و یونانیّین نیست، بلکه اصلا شباهت به آن ندارد.

بلى، بعضى از حکماى اسلام به منوال حکمت یونانى مشى نموده، مثل شیخ الرّئیس، ولى حکمت شیخ در بازار اهل معرفت در باب معرفة الرّبوبیّة و مبدأ و معاد رونقى ندارد و در پیشگاه اهل معرفت ارزشى از براى آن نیست.

(امام خمینی، سید روح الله، (1378)،  آداب الصلاة: 304)

 

رسول الله صلى الله علیه و آله فرموده:

«من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتةً جاهلیةً»

هرکس بمیرد و نشناسد امام‏ زمان خود را مرده او مرده زمان جاهلیت است.

چون در زمان جاهلیت نوع افراد بشر از اعتقادات حقه چیزى نمى ‏دانستند.

از این حدیث شریف که متواتر میان شیعه و سنى است برمى‏ آید که باید در هر زمان امامى وجود داشته باشد و امام متعدد بوده و هر زمانى امامى دارد، زیرا کلمه امام اضافه بر زمان شخصى شده و آن اقتضا مى‏ کند که امام باید متعدد بوده و هر عصر و زمان اختصاص به امامى داشته باشد و ائمه به نحو تبادل و تناوب بوده و به نوبه در زمان‏ها باشند.

مراد از شناختن امام، شناختن وى از جهت شکل و شمایل و دیدن روى او و رنگ و قد و قامت او و اندازه‏ گیرى عرض و طول بدن او با متر و سانتى‏ متر نیست، بلکه مراد، شناختن شخص امام با نسب او که مختص به اوست و شناختن اوصاف و کمالات انسانى اوست به صفت امامت و عصمت که از لوازم آن عموم علم اوست به احکام شرعیه و موضوعات خارجیه و عالم بودن امام است، به تمامى علوم و فنون و اشیاء و موجودات و ماسوى اللَّه تعالى و فعلیت علم اوست نه به نحو شأنیت، زیرا شأنیت، نسبت به تمامى موجودات یک‏سان است و اختصاص به امام ندارد.

(طباطبایی، سید محمد حسین، (1387)،  مجموعه رسائل علامه طباطبایى، ج2: 229)‏

 

 

(على اکبر علیه السّلام از دیدگاه معاویه‏)

«معاویه از ندیمان خود پرسید: شایسته ‏ترین مردم براى خلافت کیست؟! گفتند: تو! گفت: نه، على بن الحسین بن على: به این امر اوْلى است، که جدِّ او رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم است، و در اوست شجاعت بنى هاشم، و سخاوت بنى امَیّه، و ناز و زیبائى ثقیف.»

( علامه سید محمد حسین تهرانى‏، (1418)، امام شناسی، ج15: 331)

 

 

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، آیت‌الله شیخ عبدالقائم شوشتری اسوه تقوا و معرفت، سالک الی الله در اصفهان دار فانی را وداع گفت.

آیت‌الله شوشتری ۱۹ آبان ۱۳۲۵ هجری خورشیدی، مصادف با ذی‌الحجه ۱۳۶۵ قمری در شهر قوچان زاده شد.وی در سال ۱۳۳۹ تحصیلات طلبگی را در مدرسه نواب مشهد آغاز کرد. تحصیلات عالی خود را در قم نزد سید محمدحسین طباطبایی، سید رضا بهاءالدینی و محمدتقی بهجت ادامه داد. ایشان به جز فقه در زمینه‌های عرفان، اخلاق، ادیان، مذاهب و طرائق نیز مطالعه و تحقیق دارد. وی امام جمعه دورود لرستان، شاهین‌شهر اصفهان و استاد حوزه علمیه اصفهان بوده‌است.آیت‌الله شوشتری برادر اسماعیل شوشتری وزیر سابق دادگستری است.

استادان وی، مجتبی قزوینی، سید ابوالحسن حافظیان، حجت هاشمی موسوی، محمدتقی بهجت، سید رضا بهاءالدینی، سید حسین یعقوبی قائنی، حسن حسن‌زاده آملی (در درس منظومه و اشارات)، عبدالکریم حامد، محمداسماعیل دولابی و سید محمدحسین طباطبایی بودند.وی همچنین از اساتید و بزرگان معنوی محمد ناصری (اصفهانی) - سعادت پرور - معلم دامغانی - جعفرآقا مجتهدی - سید محمدحسین حسینی طهرانی - سید احمد نجفی (داماد شیخ عباس قوچانی هاتف، وصی قاضی) - شیخ عباس هاتف قوچانی - ذبیح‌الله قوچانی- سید هاشم رضوی هندی- حسن مصطفوی - بانو مجتهده اصفهانی - محیی‌الدین حائری شیرازی - حسین شفیعی - علی مقدادی (یگانه فرزند وصی عارف حسنعلی نخودکی اصفهانی) بهره‌هایی برده‌ است.